Look the other way به عمد چیزی را نادیده بگیرید/دور از آنچه عادی یا مورد انتظار است/به روی خود نیاوردن.    They’re not really entitled to a discount but the sales manager decided to look the other way آنها واقعاً حق تخفیف ندارند، اما مدیر فروش تصمیم گرفت به روی خود نیاورد   Most of […]

Look the other way

به عمد چیزی را نادیده بگیرید/دور از آنچه عادی یا مورد انتظار است/به روی خود نیاوردن. 

 

They’re not really entitled to a discount but the sales manager decided to look the other way

آنها واقعاً حق تخفیف ندارند، اما مدیر فروش تصمیم گرفت به روی خود نیاورد

 

Most of us are live in our cocoons. We look the other way when it comes to doing something about the hunger problem

بیشتر ما در پیله های خود زندگی می کنیم. وقتی نوبت به انجام کاری برای مشکل گرسنگی می‌رسد، ما آن را نادیده می گیریم

My boss looked the other way when he realized that the team had OKed a sub-standard part for the product

رئیس من وقتی متوجه شد که تیم یک قطعه غیر استاندارد را برای محصول تأیید کرده است، به روی خودش نیاورد

I am so frustrated at the police: they look the other way while these gangs are getting more and more brazen

Couldn’t you have just looked the other way? He’s just a kid!