to get over فائق آمدن (بر مشکل جسمی یا عاطفی و غیره) مثال: تونستی اون شرایط (به هم خوردن رابطه ) رو پشت سر بگذاری؟ ?Could you get over the breakup او هنوز نتوانسته با مرگ دوستش کنار بیاد. She hasn’t been able to get over her friend’s death او از بیماری به […]
to get over
فائق آمدن (بر مشکل جسمی یا عاطفی و غیره)
مثال: تونستی اون شرایط (به هم خوردن رابطه ) رو پشت سر بگذاری؟
?Could you get over the breakup
او هنوز نتوانسته با مرگ دوستش کنار بیاد.
She hasn’t been able to get over her friend’s death
او از بیماری به حالت عادی برگشته(خودشو جمع و جور کرده و خوبه حالش)
He got over his disease
https://alefbayezaban.ir/?p=10946
Wednesday, 12 February , 2025