To backbite synonyms=abuse= gossip=lie = slander غیبت کردن یا پشت سر کسی حرف زدن He never backbites او هرگز غیبت نمی کند.   They beguiled the time by backbiting and intriguing against each other in a foolish kind of way   آنها زمان را با غیبت و دسیسه در برابر یکدیگر به شیوه ای احمقانه […]

To backbite

synonyms=abuse= gossip=lie = slander

غیبت کردن یا پشت سر کسی حرف زدن

He never backbites

او هرگز غیبت نمی کند.

 

They beguiled the time by backbiting and intriguing against each other in a foolish kind of way

 

آنها زمان را با غیبت و دسیسه در برابر یکدیگر به شیوه ای احمقانه فریب دادند

 

I’m not short-tempered, but I do get annoyed if friends backbite me

من زود جوش نیستم، اما اگر دوستان پشت سر من حرف بزنند، اذیت می شوم