Under one’s belt داشتن مهارت به علت تجربه. از حالت مبتدی بودن خارج شدن. داشتن تجربه یک کاری. he now has almost a year as president under his belt او اکنون تقریبا یک سال به عنوان رئیس جمهور تجربه عملی دارد I want to get more experience under my belt من می‌خواهم تجربه‌های حرفه ای […]

Under one’s belt

داشتن مهارت به علت تجربه. از حالت مبتدی بودن خارج شدن. داشتن تجربه یک کاری.

he now has almost a year as president under his belt

او اکنون تقریبا یک سال به عنوان رئیس جمهور تجربه عملی دارد

I want to get more experience under my belt

من می‌خواهم تجربه‌های حرفه ای بیشتری کسب کنم

I felt a lot more confident after I got a year of teaching under my belt

بعد از اینکه یک سال تجربه و مهارت تدریس داشتم، خیلی بیشتر احساس اعتماد به نفس کردم

Competing will be easier next time after you get this tournament under your belt

بعد از اینکه تجربه و مهارت این مسابقات را کسب کردید، دفعه بعد رقابت آسان تر خواهد بود