Getting cold feet شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن The burglar has got cold feet, when the dog started barking وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد Veronica gets cold feet once again […]

Getting cold feet

شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن

The burglar has got cold feet, when the dog started barking

وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد

Veronica gets cold feet once again about going on a trip to Europe

ورونیکا بار دیگر از رفتن به اروپا پشیمان می شود