irreparable & irreversible   صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about or back; incapable of being made […]

irreparable & irreversible

 

صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند

این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست.

irreversible: incapable of being reversed or turned about or back; incapable of being made to run backward

irreparable: incapable of being repaired, amended, cured or rectified

 

به مثال های زیر توجه کنید:

Fossil fuels have caused irreversible damage to the environment
سوخت های فسیلی آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد کرده اند.

The consensus among scientists is that global warming is irreversible
اتفاق نظر دانشمندان بر این است که گرمایش جهانی برگشت ناپذیر است.

Miller is in an irreversible coma
میلر در یک کمای غیرقابل برگشت است.

Extensive mining will cause irreparable damage to the area
استخراج گسترده از معدن خسارات جبران ناپذیری به منطقه وارد می کند.

The damage to his eyes was irreparable
آسیبی که به چشمانش وارد شده بود جبران ناپذیر بود.

The scandal has caused irreparable harm to his career
این رسوایی صدمات جبران ناپذیری به حرفه ی او وارد کرده است.

By smoking for so long, she may have suffered irreversible damage to her health
با سیگار کشیدن برای مدت طولانی ممکن است آسیب های جبران ناپذیری به سلامتی اش وارد شده باشد.