Homebody=One whose interests center on the home معنی: خونه دوست؛ خانه نشین- کسی که اهل فعالیتهای بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح میده. Terry’s a bit of a homebody, so there was no more clubbing تری کمی خانه نشین/ خانه دوست است، بنابراین دیگر خبری از باشگاه نبود I’ll […]
Homebody=One whose interests center on the home
معنی: خونه دوست؛ خانه نشین- کسی که اهل فعالیتهای بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح میده.
Terry’s a bit of a homebody, so there was no more clubbing
تری کمی خانه نشین/ خانه دوست است، بنابراین دیگر خبری از باشگاه نبود
I’ll be here, I’m pretty much a homebody these days
من اینجا خواهم بود، این روزها تقریباً خانه نشین هستم
https://alefbayezaban.ir/?p=9763
Tuesday, 3 December , 2024