شناسه خبر : 3232 | تاریخ انتشار : 29 دی 1401 - 12:32 | 663 بازدید | تعداد دیدگاه : 0 | ارسال توسط : الفبای زبان
تهیه و تنظیم: حسین شیردل/ به دلیلی محکمتر، اولیتر، منطقیتر، مستدلتر A fortiori معنی لغوی: از استدلالی قویتر From stronger argument تعریف: برای بیان نتیجهای/نظری بهکار میرود که شاهدی قویتر از آنچه قبلا ارائه و پذیرفته شده برای اثباتش وجود دارد. ازآغاز، از ابتدا، از اول Ab initio معنی لغوی: از آغاز From the beginning […]
تهیه و تنظیم: حسین شیردل/
به دلیلی محکمتر، اولیتر، منطقیتر، مستدلتر
A fortiori
معنی لغوی: از استدلالی قویتر
From stronger argument
تعریف: برای بیان نتیجهای/نظری بهکار میرود که شاهدی قویتر از آنچه قبلا ارائه و پذیرفته شده برای اثباتش وجود دارد.
ازآغاز، از ابتدا، از اول
Ab initio
معنی لغوی: از آغاز
From the beginning
تعریف: اگر قراردادی/قراری از اول باطل شود (به دلیل مثلا یک اشتباه)، نتیجه آنست که هیچ شخص ثالث بیتقصیری نمیتواند از حقوق ذیل آن طی قراردادهای آتی بهرهمند شود (پرونده Bell علیه Lever Bros (سال ۱۹۳۲)، پرونده تجدیدنظر ۱۶۱ (مجلس اعیان) – با قضاوت لرد اَتکین).
رکن مادی بزه، عنصر مادی جرم
Actus reus
معنی لغوی: عملی گناهکارانه
A guilty act
تعریف: عمل و رفتاری ممنوع که قانون تلاش میکند از آن ممانعت به عمل آورد. گرچه در زبان عامه به آن «خطا، جرم، بزه» گفته میشود، اما این نامها سادهسازی مسئله است؛ عنصر مادی تمامی جنبههای جرم را بهجز وضعیت ذهنی متهم (نک. عنصر روانی جرم) در برمیگیرد. در اکثر موارد، عنصر مادی به عملی اتلاق میشود که تحت شرایط خاصی بهوقوع پیوسته است (مانند تصاحب اموال شخصی دیگر که نمونه عمل سرقت است). اما گهگاه عنصر مادی به ترک عمل اشاره میکند (مانند ناکامی در ممانعت از مرگ، که عنصر مادی قتل غیرعمد به شمار میآید: پرونده R علیه Stone and Dobinson (سال ۱۹۷۷) پرونده ۳۵۴ دادگاه سلطنتی)، یا ممکن است پیامدی مشخص را درپی داشته باشد (مرگ که نتیجه مشخص فعل قتل عمد یا غیرعمد است). در برخی موارد خاص، عنصر مادی ممکن است به شرایط و اوضاع اتلاق شود تا خود عمل/فعل (پرونده Winzar علیه رئیسپلیس کِنت (سال ۱۹۸۳)، رونامه تایمز مورخ ۲۸ مارس ۱۹۸۳/۸ فروردین ۱۳۶۲).
موقتی، ویژه، برای مورد خاص، خلقالساعه
Ad hoc
معنی لغوی: به/برای این
To this
تعریف: بهوجود آمده و یا انجام شده برای هدفی لازم
موافق، به توافق رسیده
Ad idem
معنی لغوی: به سوی مشابه/همان
Towards the same
تعریف: طرفین معامله به توافق رسیدهاند.
برای اقامه دعوی، تا زمان رسیدگی به دعوی
Ad litem
معنی لغوی: به همان صورت که به دعوی مربوط میشود.
As regards the action
تعریف: اعطائی: قراری از سوی دادگاه که طی آن فردی وکیل اموال میشود، هنگامیکه وکلای اصلی قادر و یا مایل به انجام وظیفه نیستند. انتصابی: قیم منصوب دادگاه (که پیشتر بدان «همراه در دادخواهی» میگفتند) که نماینده محجور در دادگاه است.
ارجاعی
Ad referendum
معنی لغوی: در معرض ارجاع
Subject to reference
تعریف: به قرارداد یا مسئلهای اشاره دارد که باید به توافق دیگر طرفین برسد و جزئیات آن نهایی شود.
اثبات غیبت هنگام وقوع جرم
Alibi
معنی لغوی: جای دیگر
Elsewhere
تعریف: گواهی علیه اتهام حاکی از اینکه خوانده/متهم در زمان وقع جرم در محل وقوع جرم حضور نداشته، و باالطبع، نمیتواند مرتکب آن شده باشد. اگر متهم بخواهد گواهی بر غیبت خود ارائه دهد، تمامی جزئیات آن به منظور پیگرد باید ارائه شود.
محجور
Alieni juris
معنی لغوی: از/مالِ حقوق دیگری
Of another’s right
تعریف: فردی که به سن بلوغ نرسیده و صلاحیت ندارد.
از منبع دیگر، از جای دیگر
Aliunde
معنی لغوی: از جای دیگر
From elsewhere
تعریف: از منبعی سوای اسناد و مدارکی که در دست بررسی است. زمانی به مدارکی از منابع دیگر ارجاع میشود که مدارک در دست (مثلا وصیتنامه) مبهم و گنگ باشد.
دوستان دادگاه، مشاوران دادگاه
Amicus curiae
معنی لغوی: دوست دادگاه یا محکمه
Friend of the court or tribunal
تعریف: داوطلبی که برای کمک به دادگاه مدارکی را ارائه میکند. مثلا، در مجلس اعیان انگلستان در مورد استرداد ژنرال پینوشه، قضات تصمیم گرفتند به نظر کارشناسی آزاد در زمینه مصونیت سیاسی مراجعه کنند. به همین منظور، وکیل دیوید لوید جونز را به دادگاه فراخواندند.
قصد، منظور، انگیزه
Animus
معنی لغوی: قصد
Intention
تعریف: این اصطلاح معمولا به صورت ترکیبهای زیر بهکار میرود: animus furandi: قصد سرقت animus manendi: قصد اقامت animus donandi: قصد تبرع
Sunday, 22 December , 2024