Look on= To watch as a spectator= to observe ناظر بودن، تماشاگر بودن، نظارهگر بودن I stayed with my son at his first soccer practice and looked on as the coach worked with the boys در اولین تمرین فوتبال پسرم من هم موندم و تمرینات مربی را با بچهها تماشا کردم. Hundreds of people […]
Look on= To watch as a spectator= to observe
ناظر بودن، تماشاگر بودن، نظارهگر بودن
I stayed with my son at his first soccer practice and looked on as the coach worked with the boys
در اولین تمرین فوتبال پسرم من هم موندم و تمرینات مربی را با بچهها تماشا کردم.
Hundreds of people were looking on as the police and firefighters rescued the passengers in the wrecked train
وقتی پلیس و آتشنشانان مسافران قطار سانحه دیده را نجات میدادند، صدها نفر نظارهگر بودند
https://alefbayezaban.ir/?p=7153
Sunday, 22 December , 2024