down for the count=Defeated, finished, doomed شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا   اگر این اصطلاح را کلمه‌به‌کلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزش‌های رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر […]

down for the count=Defeated, finished, doomed

شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا

 

اگر این اصطلاح را کلمه‌به‌کلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزش‌های رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر این صورت بازنده اعلام می‌شود.

 


The boxer was down for the count

این بوکسور محکوم به شکست بود

The company is in trouble and may be about to go down for the count

این شرکت دچار مشکل است و ممکن است شکست بخورد

I’m down for the count because of this problem, and I’m looking for a quick solution

من به دلیل این مشکل در حال نابودی و شکست هستم و به‌دنبال راه‌حلی سریع می‌گردم