couch potato=a lazy person فردی که مدام پای تلویزیون مشغول خورد و خوراک است/معتاد به تلویزوین این اصطلاح غیررسمی در واقع نوعی انتقاد به اشخاصی است که مدام وقت خود صرف تلویزیون می کنند I used to be a couch potato, but then I discovered the joy of outdoor activities من قبلا معتاد به تلویزیون […]

couch potato=a lazy person

فردی که مدام پای تلویزیون مشغول خورد و خوراک است/معتاد به تلویزوین

این اصطلاح غیررسمی در واقع نوعی انتقاد به اشخاصی است که مدام وقت خود صرف تلویزیون می کنند

I used to be a couch potato, but then I discovered the joy of outdoor activities

من قبلا معتاد به تلویزیون بودم، اما بعد لذت فعالیت های بیرون از خانه را کشف کردم