عبارت «under way» به چه معناست؟
under way=begun= going on= in progress= started درحرکت ، دردست اقدام ، در شرف وقوع Preparations for the celebration are already underway مقدمات این جشن هم اکنون در حال انجام است A search is underway جستجو در حال انجام است The season got underway with a bang فصل با صدای بلند شروع شد
برخی ویژگی های شخصیتی افراد/ خسیس، بدجنس
Stingy خسیس Mean بدجنس Arrogant مغرور Sociable اجتماعی Emotional احساسی Friendly صمیمی Patient صبور Introvert درونگرا Extrovert برونگرا
جنس پارچه ها به زبان انگلیسی
جنس پارچه ها ۱پارچه کشمیر Cashmere Fabric ۲ پارچه پنبهای Cotton Fabric ۳ پارچه ساتن Satin Fabric ۴ پارچه ژرژت Georgette Fabric ۵ پارچه کرپ Crepe Fabric ۶ پارچه فوتر Footer Fabric ۷ پارچه کت و شلواری Suit Fabric ۸ پارچه پشمی Woolen Fabric ۹ پارچه تترون Tetron Fabric ۱۰ پارچه جین Jean Fabric
۴واژه کاربردی/stationary به چه معناست؟
appreciation دو معنی داره: ۱) سپاس و قدردانی ۲)فهم و درک stationAry : ساکن- بی حرکت stationEry: لوازم تحریر repair and maintenance: تعمیر و نگهداری
مترادف های Beautiful
Synonyms for Beautiful fair Cute good likely lovely lbonny pretty taking seemly sightly goodly comely esthetic fetching knockout aesthetic ravishing stunning esthetical attractive gorgeous lovesome handsome drop-dead beauteous aesthetical well-favored good-looking
۱۰ روش تشکر کردن و جواب دادن به تشکر
Ten Ways to Say Thank you Thanks a lot I really appreciate it . Thanks a million . Many thanks ۵ I’m so grateful ۶ Thanks a bunch ۷ I owe you one Cheers Much appreciated You’re a lifesaver Ten Ways to Respond to Thank You You’re welcome No problem Don’t mention it My pleasure […]
درباره “oncoming/Incoming/upcoming”
تفاوت #Oncoming #Incoming #Upcoming Oncoming (about sth moving towards you) جلو رونده ، روبرو ، وسیلهای روبروی شماست یا به شما نزدیک میشود Oncoming street خیابان روبرو Oncoming vehicle وسیله نقلیه روبرو Oncoming truck کامیون روبرو Incoming (It ‘s about arrives) وارده ، وارد شده، دریافتی، ورودی Incoming mails نامه های دریافتی Incoming calls تماس […]
واژه انگلیسی “لات،ارازل”
Yob (noun): a young man who behaves in a very rude, offensive and sometimes violent way لات، بی سر و پا، آشوبگر، ارازل Example: A couple of yobs damaged his car چندتا لات به ماشینش خسارت زدند.
عبارت انگلیسی “تلاش برای حفظ چیزی”
فعل عبارتی (phrasal verb) Cling on to به معنای “تلاش برای حفظ چیزی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Try to keep something مثال: They clung on to power despite the protest آنها علیرغم اعتراضات به قدرت چسبیدهاند.
عبارات Lid off / Lid on
?Can you get the lid off this jar میتونی در این شیشه رو باز کنی؟ ?Did you put the lid on the jam jar در شیشه مربارو بستی Open the lid of the can در قوطی رو باز کن Put the lid on the pressure cooker در زود پز رو بزار ?Who helped you lift […]
چند واژه کاربردی/fabulous
Amazing متحير کننده ،شگفت انگيز Incredible باور نکردنى Awesome خیلی پر ابهت Fabulous شگفت آور Impressive برانگيزنده احساسات ،گيرا Marvelous حيرت اور، عجيب ،جالب Unbelievable غیر قابل باور Remarkable قابل توجه ،جالب توجه Astonishing حيرت انگيز Extraordinary فوق العاده ،غيرعادى Fascinating فريبنده ،دلکش ،سحراميز
Saturday, 23 November , 2024