چند واژه کاربردی و آزمونی (۹۳) 27 اردیبهشت 1403

چند واژه کاربردی و آزمونی (۹۳)

underrating: ناچیز شمردن، دست کم گرفتن obscuring: گمنام کردن، مبهم کردن، نامفهوم estimating: تخمین زدن، ارزیابی کردن falsifying: باطل ساختن، تزویر کردن، تحریف کردن sticking: چسبناک، الصاق، گیرافتادن adhering: بهم چسبیده بودن، جور بودن، طرفدار بودن refraining: برگردان، منع کردن، خودداری کردن benefiting: سود بردن، مزایا، نفع sewed: دوختن، خیاطی کردن folded: تا خوردن، بهم […]

واژه «veggy» 25 اردیبهشت 1403

واژه «veggy»

عبارت win-win 24 اردیبهشت 1403

عبارت win-win

بایگانی‌های عبارت واژگان - صفحه 4 از 122 - الفبای زبان
واژگانی درباره «انتقاد کردن» 08 اردیبهشت 1403

واژگانی درباره «انتقاد کردن»

criticism, reproof, reprova, انتقاد   Censorious انتقاد آمیز   potshot انتقاد بی خودی   flak انتقاد پر سر و صدا diatribe انتقاد تلخ و ناسزا آمیز bashing , censure, slam, stricture, roast انتقاد شدید Blast انتقاد شدید و ناگهانی squib انتقاد طنزآمیز lecture انتقاد طولانی hatchet job انتقاد غرض آمیز admonish انتقاد ملایم کردن Unexceptionable […]

«pack heat» به چه معنی است؟ 05 اردیبهشت 1403

«pack heat» به چه معنی است؟

 pack heat=to carry a gun اسلحه به همراه داشتن   Someone in the crowd who was packing heat has been taken away by the Secret Service guys یک نفر در جمعیت که اسلحه را بسته بندی می کرد توسط بچه های سرویس مخفی برده شده است    ?Can you believe that some of these kids […]

نحوه استفاده از ” It’s time” در موارد مختلف 05 اردیبهشت 1403

نحوه استفاده از ” It’s time” در موارد مختلف

چنانچه زمان کاری برای ما فرا رسیده باشد، و برای انجام آن کار دیر نشده باشد یا به عبارت دیگر برای انجام کار وقت داشته باشیم از زمان حال ساده استفاده می کنیم. It’s time to go. The train leaves in half an hour وقت رفتن است. قطار نیم ساعت دیگر حرکت می کند در […]

درباره Vac 05 اردیبهشت 1403

درباره Vac

Vac=vacation, holiday مرخصی- تعطیلات Origin : short for “vacation” ?Are you going overseas in the long vac  ?I’m looking for a job over the vac. Any ideas Variety :This is typically used in British English but may be used in other varieties of English too

عباراتی درباره مو /ponytail 05 اردیبهشت 1403

عباراتی درباره مو /ponytail

 ponytail دم اسبی a center parting فرق وسط a side parting فرق کنار spiky موی سیخ سیخی shaved تراشیده dyed hair موی رنگ شده anti-dandruff ضد شوره conditioner نرم کننده implants کاشت ( مو) greasy hair موی چرب wig کلاه گیس dandruff شوره

۳ واژه Reiterate/Cherishment/Extend 04 اردیبهشت 1403

۳ واژه Reiterate/Cherishment/Extend

Reiterate این گزینه به معنای تکرار کردن، تصریح کردن است Cherishment این گزینه به معنای قدردانی، گرامی داشتن، احترام است. Extend این گزینه به معنای توسعه دادن، منبسط کردن است.

واژگان کاربردی (۱۰۷) 04 اردیبهشت 1403

واژگان کاربردی (۱۰۷)

abate: فروکش کردن، فرونشستن، تنزل recede: کنار کشیدن، عقب کشیدن، پس رفتن subside: فروکش کردن، نشست کردن persist: سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن recede: کنار کشیدن، عقب کشیدن insist: اصرار ورزیدن، پافشاری کردن adhere: چسبیده بودن، جور بودن، وفادار ماندن ascend: بالا رفتن، صعود کردن prompt: چالاک، سریع، آماده sluggish: تنبل، لش، آهسته رو […]

واژگان کاربردی (۱۰۶) 04 اردیبهشت 1403

واژگان کاربردی (۱۰۶)

decline: کاهش، کاستن، نقصان sustain: حمایت کردن ، ثابت، پایدار نگهداشتن enquire: جویا شدن، باز جویی کردن devise: تدبیر کردن، ارث گذاری augment: تقویت کردن، افزودن attenuate: رقیق کردن، نازک کردن accelerate: شتاب دادن، تندتر شدن sophisticate: پیچیده، فریبنده elucidate: روشن کردن، شفاف stimulate: تحریک کردن exaggerate: اغراق آمیز کردن، مبالغه کردن invigorate: نیرو دادن، […]

افعال عبارتی درباره «لباس پوشیدن» 02 اردیبهشت 1403
Phrasal verbs clothes؛

افعال عبارتی درباره «لباس پوشیدن»

 Do up بستن دکمه ?Can you help me to do up my dress Dress up تیپ زدن Hang out پهن کردن رخت روی طناب Hang up آویزان کردن لباس یا کلاه روی رخت آویز Hang your coat up and come on in. hang-up Take off در آوردن Wrap up پوشیدن لباس گرم Zip up بستن […]

مترادف های «For example» 01 اردیبهشت 1403

مترادف های «For example»

برای بیان مثال و نمونه می توانید از عبارات زیر استفاده کنید. For example For instance such as In other words as like that is namely To illustrate To paraphrase