اصطلاح «مهمون من باش» به انگلیسی
My treat مهمون من باش من حساب میکنم When we say something is “my treat,” it means we are offering to pay for something for example, when we pay for a friend’s meal in a restaurant Put your money away this is my treat پول خود را کنار بگذارید مهمان من هستید. Let’s go […]
تفاوت in fact و actually
این دو کلمه با هم مترادف هستند با یک تفاوت کاربردی کوچک.از actually زمانی استفاده می شود که بخواهیم یک سوء برداشت را از بین ببریم. People think we’ve got lots of money, but actually we are quite poor ولی اگر بخواهیم اطلاعات ارائه شده را بسط دهیم از in fact و as a matter […]
چند اصطلاح جذاب/ حواسم نبود & پیش می آید
?Did I get you right درست فهمیدم؟ ?What’s going on چه خبرا؟ No worries نگران نباشید Thank you in advance پیشاپیش ازت ممنونم Fingers crossed ایشالا It doesn’t matter مهم نیست Sorry, I wasn’t listening ببخشید حواسم نبود Things happen پیش میآد Oh, that. That explains it آها پس قضیه این بود Sorry to bother […]
اصطلاح Go the extra mile
Go the extra mile =extra effort این اصطلاح به معنی زیاد از حد از خود مایه گذاشتن/تلاش بیش از حد They really went the extra mile for dad and our family آنها برای پدر و خانواده شان خیلی از خود مایه گذاشتند The President vowed to go the extra mile for peace in the region […]
اصطلاح !I can’t make it
I can’t make it نمی تونم بیام/ نمی تونم شرکت کنم ?are we going to the party tonight ما امشب به مهمونی می ریم؟ I’m sorry, I can’t make it متاسفم، نمی تونم بیام
اصطلاح raise a family
raise a family=to have and bring up children بچه دار شدن/ تشکیل خانواده دادن She raised a family before she went to college او قبل از اینکه به دانشگاه برود تشکیل خانواده داد
«بعداً معلوم میشه!» به انگلیسی چی میشه؟
That’s remains to be seen الان مشخص نیست بعدا معلوم میشه It remains to be seen whether or not she was lying بعدا معلوم میشه دروغ می گفت یا نه
اصطلاح !It’s a long shot
!It’s a long shot احتمالش خیلی کمه you look fishy مشکوک می زنی! Drop dead برو بمیر Give me a hand بهم کمک کن give me a ride منو برسان
اصطلاح Clear as mud
Clear as mud=very difficult to understand : not clear at all غیرقابل فهم/مبهم/ گیج و گنگ The computer manual was as clear as mud, so we stopped reading it دفترچه راهنمای کامپیوتر اصلا قابل فهم نبود، بنابراین ما خواندن آن را متوقف کردیم mud= گل و لای
go around in circles
go around in circles به دور خود چرخیدن/ درجا زدن/ The discussion kept going around in circles این بحث بدون هیچ نتیجه ای ادامه داشت
اصطلاح bad temper
He became bad-tempered and we argued constantly
Sunday, 22 December , 2024