be in the middle of (doing) something به معنی وسط (انجام) کاری بودن [مشغول انجام کاری بودن] هست . I can’t talk, I’m in the middle of a workout من نمیتونم حرف بزنم، من وسط تمرین هستم I can’t came, I’m in the middle of a cooking من نمیتونم بیام، من مشغول آشپزی […]
be in the middle of (doing) something
به معنی وسط (انجام) کاری بودن [مشغول انجام کاری بودن] هست .
I can’t talk, I’m in the middle of a workout
من نمیتونم حرف بزنم، من وسط تمرین هستم
I can’t came, I’m in the middle of a cooking
من نمیتونم بیام، من مشغول آشپزی هستم (وسط آشپزی هستم)
I can’t talk, I’m in the middle of a lesson
من نمیتونم حرف بزنم؛ وسط درس هستم (مشغول درس دادن هستم)
I can’t talk, I’m in the middle of a movie
من نمیتونم حرف بزنم, مشغول فیلم هستم (دارم فیلم میبینم/ مشغول فیلم دیدن هستم)
https://alefbayezaban.ir/?p=7297
Tuesday, 24 December , 2024