اصطلاح «jock» به چه معناست؟ 04 دی 1403

اصطلاح «jock» به چه معناست؟

jock Meaning: an athlete, sportsman مرد ورزشکار/ شخص ماهر در ورزش/سوارکار حرفه اى. این اصطلاح عامیانه معمولاً در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود اما ممکن است در انواع دیگر انگلیسی نیز استفاده شود. Origin: possibly short for “jockstrap” (an athletic support)     Example 1: Betty’s new boyfriend is one of the jocks on the […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 53 از 97 - الفبای زبان
اصطلاح That’s the way the cookie crumbles 13 آبان 1402

اصطلاح That’s the way the cookie crumbles

  That’s the way the cookie crumbles کاری است که شده/ چاره ای نیست   That’s the way things go sometimes and there’s nothing you can do about it زندگی همین است، جز این نمی‌شود، چاره‌ای نیست، وضعیتی که پیش آمده و کاری در مورد آن نمی‌توان انجام داد  You lost your job? That’s the […]

اصطلاح «دوران چیزی به سر آمدن» 10 آبان 1402

اصطلاح «دوران چیزی به سر آمدن»

Are we cool=we are not enemies مشکلی بین ما نیست؟/ دشمن هم نیستیم؟ Your days are numbered کارت تمومه! /نفس های آخر / به سر رسیدن دوران چیزی یا کسی Critics believe his days are numbered because audiences are tired of watching him منتقدان معتقدند دوران او به سر آمده است زیرا مخاطبان از تماشای […]

!Thanks for having me 10 آبان 1402

!Thanks for having me

Thanks for having me=thank you for inviting me ممنون که دعوتم کردی! Thank you for having me over to your house از اینکه من را به خانه خود دعوت کردید متشکرم Thank you so much for having me to your birthday celebration خیلی ممنون که منو به جشن تولدت دعوت کردی

شرایط را در نظر بگیر +دو اصطلاح دیگر 10 آبان 1402

شرایط را در نظر بگیر +دو اصطلاح دیگر

Read the room شرایط را در نظر بگیر Not my thing اهلش نیستم You’re a lunatic تو یک دیوانه ای!

خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر 10 آبان 1402

خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر

You’re way off base خیلی از موضوع پرتی ?Who asked you کی از تو نظر خواست؟ Joke’s on you ضایع شدی/ خیت شدی

تست/امتحان کردن چیزی 09 آبان 1402

تست/امتحان کردن چیزی

Give it a whirl=give something a try یک امتحانی بکن/عبارت عامیانه برای تست کردن چیزی Jack planned to give it a whirl tonight by driving around his grandfather’s favorite car جک می خواست امشب یک امتحانی/ یک دوری با ماشین مورد علاقه پدربزرگش داشته باشد I wanted to give necklace a whirl in front of […]

?What’s eating you 09 آبان 1402

?What’s eating you

?What’s eating you از چی ناراحتی؟ ?what gives قضیه چیه؟ I have a lot on my mind ذهنم خیلی درگیره

«ابراز دلخوری» به صورت جزئی از شخصی 09 آبان 1402

«ابراز دلخوری» به صورت جزئی از شخصی

I’m cross with you ازت دلخورم/ دلخوری برای مسائل جزئی I understand you’re frustrated with me, but please don’t get cross with me I’m trying my best می‌ فهمم که از من ناامید هستید، اما لطفاً از من نرنج من تمام تلاشم را می‌کنم

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی 09 آبان 1402

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی

You cut me to the quick=to hurt someone’s feelings a lot بدجوری نارحتم کردی! Her thoughtless remark cut him to the quick اظهارات بی فکرانه او مرا به شدت ناراحت کرد

اصطلاحی برای ابراز ناباوری 09 آبان 1402

اصطلاحی برای ابراز ناباوری

A likely story برای ابراز ناباوری در مورد یک مسئله استفاده می شود/ تو گفتی و منم باور کردم…/داستان سازی غیرواقعی He said he bought them all very cheaply from some guy he knows.” “That’s a likely story” او گفت که همه آنها را بسیار ارزان از یک مردی که می شناسد خریده است.” “او […]