تهیه و تنظیم: زهرا کلاته عربی/ کلمات مرجع شامل صفت و قید  وفعل ردیف کلمه معنی ۱ Accept پذیرفتن ۲ Accident تصادف ۳ Across از این سو به آن سو ۴ Act عمل کردن ۵ Actor هنرپیشه ۶ Add جمع کردن ۷ Adult بزرگسال ۸ Advise نصیحت کردن ۹ Afraid هراسان ۱۰ Agency نمایندگی ۱۱ […]

تهیه و تنظیم: زهرا کلاته عربی/

کلمات مرجع شامل صفت و قید  وفعل

ردیفکلمهمعنی
۱Acceptپذیرفتن
۲Accidentتصادف
۳Acrossاز این سو به آن سو
۴Actعمل کردن
۵Actorهنرپیشه
۶Addجمع کردن
۷Adultبزرگسال
۸Adviseنصیحت کردن
۹Afraidهراسان
۱۰Agencyنمایندگی
۱۱Almostتقریبا
۱۲Althoughاگر چه
۱۳Amongدر میان
۱۴Amountمقدار
۱۵Anniversaryسالگرد
۱۶Apologizeعذرخواهی کردن
۱۷Appearظاهر شدن
۱۸Areaناحیه
۱۹Argueبحث کردن
۲۰Armyارتش
۲۱Arrestدستگیر کردن
۲۲Atmosphereجو
۲۳Attachچسباندن
۲۴Automobileاتومبیل
۲۵Autumnپاییز
۲۶Averageمعدل
۲۷Avoidاجتناب کردن از
۲۸Awakeبیدار
۲۹Awardجایزه
۳۰Balanceمیزان کردن
۳۱Baseاساس
۳۲Beatزدن
۳۳Belowپایین
۳۴Billلایحه
۳۵Biologyزیست شناسی
۳۶Biteگاز گرفتن
۳۷Blindکور
۳۸Blockبلوک
۳۹Bloodخون
۴۰Boilجوشاندن
۴۱Boneاستخوان
۴۲Borderمرز
۴۳Bornمتولد شدن
۴۴Borrowقرض کردن
۴۵brainمغز
۴۶Braveشجاع
۴۷Breatheنفس کشیدن
۴۸Bridgeپل
۴۹Brightتابناک
۵۰Burnسوختن
۵۱Burstترکیدن
۵۲Calmآرامش
۵۳Campاردوگاه
۵۴Cancerسرطان
۵۵Candidateنامزد
۵۶Capitalپایتخت
۵۷Careمواظبت
۵۸caseمورد
۵۹Catchگرفتن
۶۰Causeعلت
۶۱Celebrateجشن گرفتن
۶۲Centerمرکز
۶۳centuryقرن
۶۴Ceremonyمراسم
۶۵championقهرمان
۶۶chanceشانس
۶۷chemicalشیمیایى
۶۸chiefرئیس
۶۹citizenشهروند
۷۰claimادعا کردن
۷۱climateآب و هوا
۷۲climbبالارفتن
۷۳coalزغال سنگ
۷۴coastساحل
۷۵collectجمع کردن
۷۶combineترکیب کردن
۷۷commentنظر دادن
۷۸committeeکمیته
۷۹communityاجتماع
۸۰companyکمپانی
۸۱compareمقایسه کردن
۸۲competeرقابت کردن
۸۳complexپیچیده
۸۴chemistryشیمی
۸۵uniteمتحد کردن
۸۶universeجهان
۸۷urgentضرورى
۸۸qualityکیفیت
۸۹quietساکت
۹۰jewelجواهر
۹۱joinمتصل کردن
۹۲jointمشترک
۹۳judgeقاضى
۹۴juryهیات منصفه
۹۵keepنگاه داشتن
۹۶kickلگد زدن
۹۷killکشتن
۹۸kindنوع
۹۹knowledgeشناخت
۱۰۰voteراى دادن
۱۰۱volcanoآتشفشان
۱۰۲visitملاقات کردن
۱۰۳warnهشدار دادن
۱۰۴weakضعیف
۱۰۵denseغلیظ
۱۰۶imageتصویر
۱۰۷atomاتم
۱۰۸cellسلول
۱۰۹geneژن
۱۱۰organعضو
۱۱۱tissueبافت
۱۱۲robotربات
۱۱۳proteinپروتئین
۱۱۴compoundمرکب
۱۱۵stomachمعده
۱۱۶heartقلب
۱۱۷concernنگران بودن
۱۱۸conditionشرط
۱۱۹conferenceکنفرانس
۱۲۰laboratoryآزمایشگاه
۱۲۱lakeدریاچه
۱۲۲landزمین
۱۲۳damسد
۱۲۴damageزیان
۱۲۵dangerخطر
۱۲۶darkتاریکی
۱۲۷moleculeملکول
۱۲۸nerveعصب
۱۲۹valleyدره
۱۳۰valueارزش
۱۳۱vegetableسبزى
۱۳۲versionنسخه
۱۳۳safeامن
۱۳۴sailبا کشتی سفر کردن
۱۳۵raceمسابقه سرعت
۱۳۶radarرادار
۱۳۷railroadراه آهن
۱۳۸observeمشاهده کردن
۱۳۹oceanاقیانوس
۱۴۰bacteriaباکترى
۱۴۱elementعنصر
۱۴۲confirmتائید کردن
۱۴۳conflictتعارض
۱۴۴congratulateتبریک گفتن
۱۴۵congressکنگره
۱۴۶connectوصل کردن
۱۴۷painدرد
۱۴۸paintرنگ کردن
۱۴۹paperکاغذ
۱۵۰narrowباریک
۱۵۱nationملت
۱۵۲nativeبومى
۱۵۳naturalطبیعى
۱۵۴natureطبیعت
۱۵۵victimقربانى
۱۵۶victoryپیروزى
۱۵۷villageدهکده
۱۵۸organismارگانیسم
۱۵۹lungریه
۱۶۰tankمخزن
۱۶۱targetهدف
۱۶۲tasteطعم
۱۶۳taxمالیات
۱۶۴teamگروه
۱۶۵machineماشین
۱۶۶magazineمجله
۱۶۷mailپست کردن
۱۶۸mainاصلى
۱۶۹majorبزرگ
۱۷۰particleذره
۱۷۱virusویروس
۱۷۲continentقاره
۱۷۳continueادامه دادن
۱۷۴intestineروده
۱۷۵correctاصلاح کردن
۱۷۶costهزینه
۱۷۷cottonپنبه اى
۱۷۸lawقانون
۱۷۹leadرهبرى کردن
۱۸۰maleجنس نر
۱۸۱navyنیروى دریایى
۱۸۲necessaryلازم
۱۸۳factoryکارخانه
۱۸۴failشکست خوردن
۱۸۵fallافتادن
۱۸۶earnکسب معاش کردن
۱۸۷earthزمین
۱۸۸earthquakeزلزله
۱۸۹deafکر
۱۹۰debtبدهى داشتن
۱۹۱gainفایده بردن
۱۹۲generalعمومى
۱۹۳gentleنجیب
۱۹۴giftهدیه
۱۹۵hangآویزان کردن
۱۹۶harmآسیب
۱۹۷harvestدرو کردن
۱۹۸identifyشناختن
۱۹۹illegalغیرقانونى
۲۰۰imagineتصور کردن
۲۰۱immediateفورى
۲۰۲importوارد کردن
۲۰۳wearپوشیدن
۲۰۴weatherآب و هوا
۲۰۵westغرب
۲۰۶wetمرطوب
۲۰۷countشمردن
۲۰۸courtدادگاه
۲۰۹coverجلد
۲۱۰crashدرهم شکستن
۲۱۱hearشنیدن
۲۱۲hateنفرت داشتن از
۲۱۳healشفا دادن
۲۱۴healthسلامتی
۲۱۵falseنادرست
۲۱۶feedتغذیه کردن
۲۱۷fenceحصار
۲۱۸wheatگندم
۲۱۹wideپهن
۲۲۰willingمایل بودن
۲۲۱sailorدریانورد
۲۲۲sameیکسان
۲۲۳sandشن
۲۲۴satelliteماهواره
۲۲۵offerپیشنهاد
۲۲۶officialادارى
۲۲۷opinionعقیده
۲۲۸decreaseکاهش یافتن
۲۲۹learnیاد گرفتن
۲۳۰legalقانونى
۲۳۱lendقرض دادن
۲۳۲raiseپروراندن
۲۳۳rareکمیاب
۲۳۴rateسرعت
۲۳۵reachرسیدن به
۲۳۶reactواکنش نشان دادن
۲۳۷northشمال
۲۳۸noonظهر
۲۳۹nowhereهیچ جا
۲۴۰nuclearهسته اى
۲۴۱goalهدف
۲۴۲governmentحکومت
۲۴۳grainدانه
۲۴۴economyاقتصاد
۲۴۵edgeلبه
۲۴۶educationآموزش
۲۴۷effortکوشش
۲۴۸marchراهپیمایى کردن
۲۴۹markعلامت گذاشتن
۲۵۰pardonپوزش
۲۵۱Parliamentپارلمان
۲۵۲partبخش
۲۵۳tearاشک
۲۵۴temperatureدما
۲۵۵importantمهم
۲۵۶improveبهبودى یافتن
۲۵۷increaseافزایش دادن
۲۵۸depressionافسردگى
۲۵۹describeشرح دادن
۲۶۰desertبیابان
۲۶۱designطرح
۲۶۲engineموتور
۲۶۳environmentمحیط
۲۶۴equalبرابر
۲۶۵escapeفرار
۲۶۶fixدرست کردن
۲۶۷flagپرچم
۲۶۸flatمسطح
۲۶۹floatشناور
۲۷۰floodسیل
۲۷۱guardنگهبان
۲۷۲guideراهنما
۲۷۳guiltyگناهکار
۲۷۴horribleناگوار
۲۷۵inspectرسیدگی کردن
۲۷۶insteadبجای
۲۷۷instrumentوسیله
۲۷۸listفهرست
۲۷۹liveزنده
۲۸۰loadبار
۲۸۱recentاخیر
۲۸۲reduceکاستن
۲۸۳mediaرسانه ها
۲۸۴medicineپزشکی
۲۸۵meetملاقات کردن
۲۸۶memberعضو
۲۸۷patientبیمار
۲۸۸payپرداخت کردن
۲۸۹peaceصلح
۲۹۰percentدرصد
۲۹۱perfectبى عیب
۲۹۲customرسم
۲۹۳cultureفرهنگ
۲۹۴crowdجمعیت