تهیه و تنظیم: زهراکلاته عربی/ لیست افعال مودال انگلیسی  (modal verbs) Will Shall Would Should Ought to Must Mustn’t May Might Can Could Have to/ Has to Don’t/ Doesn’t have to حالا چند فعل دیگر را که در زبان انگلیسی پرکاربرد‌اند را به صورت مصدری و به همراه یک مثال بررسی می‌کنیم: to accompany-همراهی کردن […]

تهیه و تنظیم: زهراکلاته عربی/

لیست افعال مودال انگلیسی  (modal verbs)

Will

Shall

Would

Should

Ought to

Must

Mustn’t

May

Might

Can

Could

Have to/ Has to

Don’t/ Doesn’t have to

حالا چند فعل دیگر را که در زبان انگلیسی پرکاربرد‌اند را به صورت مصدری و به همراه یک مثال بررسی می‌کنیم:

to accompany-همراهی کردن

All essays must be accompanied by a list of references.

    تمام مقالات باید با یک لیست از منابع همراه باشدto accuse – تهمت زدن / متهم کردن

He accused of murder. 

او متهم به قتل شده است

to add- اضافه کردن

Do you want to add your name to the list? 

ایا میخواهی اسمت رو به لیست اضافه کنی؟

to assist (help)- کمک کردن، یاری دادن

Do you need anybody to assist you in your work? 

برای کارت به کمک کسی نیاز داری؟

to avoid (danger, task) – پرهیز کردن / دوری کردن

They have been avoiding me.

.آنها در حال دوری کردن از من بوده اند

to exist-وجود داشتن

I don’t think ghosts exist.

  .فکر نمی کنم اشباح وجود داشته باشند

to hire-استخدام کردن

You have to be careful when you want to hire a new employee.

.زمانی که می‌خواهی کارمند جدید استخدام کنی باید مراقب باشی

 inherit-به ارث بردن

only a person can inherit under a will.

.فقط انسان می‌تواند از طریق وصیت نامه ارث ببرد.

to insult-توهین کردن

First he drank all my wine and then he insulted all my friends. 

.او اول تمام شراب من را نوشید و بعد به تمام دوستانم توهین کرد

to name, to call-نامیدن/صدازدن

 I’ll call my dog “Jessie. 

.من سگم را جسی صدا میزنم

 to prove-ثابت کردن

That theory was never proven. 

.آن نظریه هرگز ثابت نشد

to take a bath/shower-حمام کردن/دوش گرفتن

.I want to take a quick shower before we go out 

.من می خواهم قبل از تمرین کردن یک دوش کوتاه بگیرم.

to teach-تدریس کردن

Where do you teach? 

کجا تدریس میکنید؟

to threaten-تهدید کردن

He threatened to take them to court.

  .او تهدید به دادگاهی کردن آنها کرد

to provoke-تحریک کردن

It was a terrifying dog and I didn’t want to provoke it. 

.آن یک سگ ترسناک بود و نمی خواستم تحریکش کنم