تهیه و تنظیم:زهراکلاته عربی/ idioms meaning function Play devil’s advocate بحث در جهت مخالف، صرفا برای پیش برد بحث و جدل به عنوان بخشی از جمله Put something on ice زیر سر گذاشتن چیزی متوقف کردن یک پروژه به عنوان بخشی از جمله Rain on someone’s parade خراب کردن چیزی به عنوان بخشی از جمله […]
تهیه و تنظیم:زهراکلاته عربی/
idioms | meaning | function |
Play devil’s advocate | بحث در جهت مخالف، صرفا برای پیش برد بحث و جدل | به عنوان بخشی از جمله |
Put something on ice زیر سر گذاشتن چیزی | متوقف کردن یک پروژه | به عنوان بخشی از جمله |
Rain on someone’s parade | خراب کردن چیزی | به عنوان بخشی از جمله |
Saving for a rainy day ذخیره برای روز مبادا | پس انداز پول برای بعدا | به عنوان بخشی از جمله |
Slow and steady wins the race آهسته و پیوسته پیش رفتن | قابل اطمینان بودن از سرعت مهم تر است | به تنهایی |
Spill the beans | برملا کردن یک راز | به عنوان بخشی از جمله |
Take a rain check باشه برای یه وقت دیگه | به تعویق انداختن یک برنامه | به عنوان بخشی از جمله |
Take it with a grain of salt | زیاد آن را جدی نگیر | به عنوان بخشی از جمله |
The ball is in your court توپ در زمین توست | تصمیم توست | به تنهایی |
The best thing since sliced bread | یک اختراع بسیار خوب | به عنوان بخشی از جمله |
The devil is in the details آوار دهل شنیدن از دور خوش است | از دور زیبا به نظر میرسد، اما وقتی از نزدیک تر نگاه میکنی، مشکلاتی وجود دارند | به تنهایی |
The early bird gets the worm سحرخیز باش تا کامروا باشی | اولین نفراتی که وارد میشوند بهترین چیز ها را خواهند گرفت | به تنهایی |
The elephant in the room | معضل اصلی، مشکلی که مردم از آن دوری میکنند | به عنوان بخشی از جمله |
The whole nine yards | هر چیزی، هر روشی | به عنوان بخشی از جمله |
There are other fish in the sea | از دست دادن این فرصت اشکالی ندارد؛ فرصت های دیگری پدید خواهند آمد | به تنهایی |
There’s a method to his madness | دیوانه به نظر میرسد اما زیرک است | به تنهایی |
There’s no such thing as a free lunch | هیچ چیز تماما رایگان نیست | به تنهایی |
Throw caution to the wind | ریسک کردن | به عنوان بخشی از جمله |
You can’t have your cake and eat it too هم خر را میخواهد، هم خرما را! | نمیتوانی صاحب همه چیز باشی | به تنهایی |
You can’t judge a book by its cover نمیتوانی کتابی را از روی جلدش قضاوت کنی | شاید این فرد یا شی ظاهر بدی داشته باشد؛ اما، باطن آن خوب باشد | به تنهایی |
این ضرب المثل ها و اصطلاحات انگلیسی برای یک انگلیسی زبان بومی آشنا بوده و به سادگی قابل فهم است؛ اما، معمولا در مکالمات روزمره به کار نمیروند. اگر هنوز بر اصطلاحات روان تر مسلط نشده اید، آن ها نقطه ی بهتری برای شروع هستند؛ اما، اگر با آنها آشنایی دارید، اصطلاحات زیر باعث گسترش زبان انگلیسی شما خواهند شد.
اصطلاح | معنا | نحوه کاربرد |
A little learning is a dangerous thing یادگیری سطحی خطرناک است. | افرادی که کاملا متوجه یک مطلب نمیشوند، خطرناک هستند | به تنهایی |
A snowball effect اثر گلوله برفی | وقایع تکانه ای دارند و برای یکدیگر زمینه سازی میکنند | به عنوان بخشی از جمله |
A snowball’s chance in hell شانس یک گلوله ی برفی در جهنم | هیچ شانسی ندارد | به عنوان بخشی از جمله |
A stitch in time saves nine | مشکل را الان برطرف کن، چرا که بعدا بدتر میشود | به تنهایی |
A storm in a teacup | سر و صدای زیاد برای مشکلی کوچک | به عنوان بخشی از جمله |
An apple a day keeps the doctor away روزی یک سیب، پزشک را دور نگه میدارد. | سیب برای تو خوب است | به تنهایی |
An ounce of prevention is worth a pound of cure | با تلاش اندکی میتوانی جلوی ]بروز[ یک مشکل را بگیری. حل کردن آن بعدها دشوارتر است. | به تنهایی |
As right as rain | عالی | به عنوان بخشی از جمله |
Bolt from the blue | اتفاقی که بدون هشدار و آگاهی افتاد | به عنوان بخشی از جمله |
Burn bridges پلهای پشت ر رو خراب کردن | از بین بردن روابط | به عنوان بخشی از جمله |
Calm before the storm آرامش قبل از طوفان | اتفاق بدی در شرف وقوع است؛ اما، در حال حاضر شرایط آرام است | به عنوان بخشی از جمله |
Come rain or shine | چیزی اهمیت ندارد | به عنوان بخشی از جمله |
Curiosity killed the cat زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد | از سوال پرسیدن دست بردار | به تنهایی |
Cut the mustard | به خوبی انجام دادن کاری | به عنوان بخشی از جمله |
Don’t beat a dead horse | گذر کن، این موضوع تمام شده است | به تنهایی |
Every dog has his day | هر کسی حداقل یک بار فرصتش را پیدا میکند | به تنهایی |
Familiarity breeds contempt دوری و دوستی | هر چه بیشتر کسی را بشناسی، کمتر دوستش خواهی داشت | به تنهایی |
Fit as a fiddle | در صحت و سلامت کامل | به عنوان بخشی از جمله |
Fortune favors the bold | ریسک کردن | به تنهایی |
Get a second wind | پس از خستگی فراوان، انرژی زیادی داشتن | به عنوان بخشی از جمله |
Get wind of something کلاغه خبر آورده | اخباری از یک راز شنیدن | به عنوان بخشی از جمله |
Go down in flames خاموشی گرفتن، افول کردن | چشمگیری نافرجام | به عنوان بخشی از جمله |
Haste makes waste عجله کار شیطونه | در صورت عجله برای چیزی اشتباه خواهی کرد | به تنهایی |
Have your head in the clouds تو آسمونا سیر میکنی | عدم توانایی تمرکز کردن | به عنوان بخشی از جمله |
He who laughs last laughs loudest | به خاطر کاری که کردی ازت انتقام میگیرم | به تنهایی |
Hear something straight from the horse’s mouth از منبع موثق شنیدم | از کسی که درگیر ماجراست چیزی بشنو | به عنوان بخشی از جمله |
He’s not playing with a full deck | او احمق است | به تنهایی |
He’s off his rocker | او دیوانه است | به تنهایی |
He’s sitting on the fence | نمیتواند ذهن خود را مرتب کند | به تنهایی |
It is a poor workman who blames his tools عروس بلد نیست برقصه میگه زمین کجه | اگر خودت از پس کاری بر نمی آیی، دیگران را سرزنش نکن | به تنهایی |
It is always darkest before the dawn پایان شب سیه سفید است | اوضاع رو به راه خواهد شد | به تنهایی |
It takes two to tango برای رقص تانگو به دو نفر نیاز هست | یک نفر به تنهایی مسئول نیست؛ هر دو نفر درگیرند. | به تنهایی |
Jump on the bandwagon سوار بر جریان بودن | پیروی از یک جریان، انجام کاری که دیگران میکنند | به عنوان بخشی از جمله |
Know which way the wind is blowing حزب باد بودن | درک شرایط (معمولا منفی) | به عنوان بخشی از جمله |
Leave no stone unturned همه جارو زیر و کردن | به همه جا نگاه کن | به عنوان بخشی از جمله |
Let sleeping dogs lie نذار من دهنمو باز کنم | متوقف کردن بحث در باب موضوعی | به عنوان بخشی از جمله |
Like riding a bicycle مثل نفس کشیدن | چیزی که نحوه ی انجام آن را هیچ وقت فراموش نخواهی کرد | به عنوان بخشی از جمله |
Like two peas in a pod | آن ها همواره با هم هستند | به عنوان بخشی از جمله |
Make hay while the sun shines قدر لحظه رو بدون | فرصت طلبی در موقعیت مناسب | به عنوان بخشی از جمله |
On cloud nine روی ابر هاست! | بسیار شاد | به عنوان بخشی از جمله |
Once bitten, twice shy مار گزیده از ریسمان سیاه سفید میترسه | بیشتر از اینکه پیش تر آسیب دیده ای هشیار هستی | به تنهایی |
Out of the frying pan and into the fire از چاله به چاه افتادن | اوضاع داره از بد، بدتر میشه | به تنهایی |
Run like the wind | سریع دویدن | به عنوان بخشی از جمله |
Shape up or ship out گر تو بهتر میزنی بستان بزن | بهتر کار انجام بده یا رها کن | به تنهایی |
Snowed under | پر مشغله | به عنوان بخشی از جمله |
That ship has sailed | بسیار دیر است | به تنهایی |
The pot calling the kettle black دیگ به دیگچه میگه روت سیاه | کسی که دیگری را نقد میکند در حالی که به همان اندازه بد است | به عنوان بخشی از جمله |
There are clouds on the horizon | مشکلات در راه است | به تنهایی |
Those who live in glass houses shouldn’t throw stones | افرادی که سوال برانگیز هستند، نباید دیگران را نقد کنند | به تنهایی |
Through thick and thin در فراز و نشیب | در اوقات خوشی و ناخوشی | به عنوان بخشی از جمله |
Time is money وقت طلاست | سریع کار کن | به تنهایی |
Waste not, want not | چیزی را حرام نکن تا همواره به قدر کافی داشته باشی | به تنهایی |
We see eye to eye | ما موافقیم | به تنهایی |
https://alefbayezaban.ir/?p=4186
Friday, 22 November , 2024