versatile=able to do many different things or to adjust to new conditions چندکاره چندمنظوره، چندکاربردی، همه فن حریف، زیرک، متحرک، روان، همه کاره، تطبیق پذیر He was a versatile guitarist, and recorded with many leading rock bands او یک گیتاریست همه فن حریف بود و با بسیاری از گروه های موسیقی پیشرو راک ضبط کرد […]

versatile=able to do many different things or to adjust to new conditions

چندکاره چندمنظوره، چندکاربردی، همه فن حریف، زیرک، متحرک، روان، همه کاره، تطبیق پذیر

He was a versatile guitarist, and recorded with many leading rock bands

او یک گیتاریست همه فن حریف بود و با بسیاری از گروه های موسیقی پیشرو راک ضبط کرد

A soccer player with versatility can play forward, defense, and goal keeper exceptionally well

یک فوتبالیست همه فن حریف می تواند به خوبی در جلو، دفاع و دروازه بان بازی کند

 

A master chef’s versatility means she has extensive knowledge of French, American bistro, Italian, and Spanish cuisine

تطبیق پذیر بدون یک سرآشپز به این معنی است که او دانش گسترده ای از غذاهای فرانسوی، آمریکایی، ایتالیایی و اسپانیایی دارد.