abuse of power=misconduct= mismanagement= power harassment= corruption سو استفاده از قدرت/ اعمال قدرت نابه جا/ Some examples of abuse of power include causing emotional stress to other individuals برخی از مصادیق سوء استفاده از قدرت شامل ایجاد استرس عاطفی به افراد دیگر است

Your concern is misplaced  نگرانیت بی مورده!   خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است.   I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.  

take after   به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent   پسرم  استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته    It’s strange but I don’t really take after […]

خجالت می‌کشم I am ashamed   خجالتم می دهی. You put me to the blush   خوب که چی؟ ?So what   خدا رحم کرد. That was a close shave   خوابم سبک است. I am a light sleeper   هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید. He who would catch fish must not […]

Don’t get (too) cocky دیگه دور برندار! هوا برت نداره! شاخ نشو دیگه! cocky به معنای صددرصد مطمئن، از خود خاطرجمع، ازخودراضی Don’t get too cocky about your chances of getting the job در مورد شانس خود برای به دست آوردن شغل خیلی هوا برت نداره… Let’s not get too cocky things could still go […]

Connecting the dots در این اصطلاح معنای تحت الحفظی آن به معنای وصل کردن نقطه ها به یکدیگر است. اما در معنای اصطلاحی منظور شواهد را کنار هم چیدن و پی بردن به حقایق است./ پی بردن به اطلاعات از طریق تحلیل اطلاعات     All the information is there in the article، you just […]

 Ins and outs جزییات Trial and error آزمون و خطا Downs and out آس و پاس Black and white موضوع شفاف By and large بطور کلی، در کل Dos and don’ts بایدها و نبایدها Give and take بده بستون Safe and sound امن و امان Cut and dried شسته رُفته Sick and tired خسته و […]

steer away from دوری کردن/ روی برگرداندن We need to steer away from old habits if we want to make progress ما برای اینکه پیشرفت کنیم نیازمند این هستیم که از عادت های قدیمی دوری کنیم The government has tried to steer away from both horrors دولت سعی کرده از هر دو وحشت دوری کند […]

Changes in speed and direction تغییر سرعت و جهت gather/pick up speed As it left the city, the train gathered/picked up speed and headed north وقتی که قطار از شهر خارج شد سرعت گرفت و به سمت شمال حرکت کرد. The cart gathered speed as it coasted down the hill گاری در حالی که از […]

Out of sight, out of mind ازدل برود ،هرآنكه ازديده رود God helps those who help themselves ازتو حركت ازخدا بركت Keep me posted من را در جريان بگذار