اصطلاح «مهمون من باش» به انگلیسی
My treat مهمون من باش من حساب میکنم When we say something is “my treat,” it means we are offering to pay for something for example, when we pay for a friend’s meal in a restaurant Put your money away this is my treat پول خود را کنار بگذارید مهمان من هستید. Let’s go […]
اصطلاح جالب «cat’s pajamas» به چه معناست؟
cat’s pajamas=an excellent person or thing در این اصطلاح اسلنگ و غیر رسمی، گربه (cat) به معنای فرد باحال و بامزه تعبیر می شود. بنابراین برای گفتن اینکه شخصی خیلی بامزه، عالی و تحسین برانگیز است، از آن استفاده می شود. He’s the cat’s pajamas او شخص باحال / بامزه/ کول ای است Tom’s […]
اصطلاح «mind on the blink» به چه معناست؟
نویسنده:مهدی کلاته عربی/ mind on the blink=stop working properly=faulty=temporarily out of order مغزم هنگ کرده/ اولین مورد استفاده از این عبارات عامیانه (slang) مربوط به اواخر دهه ۱۸۰۰ است و احتمالاً به چراغ الکتریکی اشاره دارد که روشن و خاموش می شود (“چشمک می زند”). my mind is on the blink
اصطلاح جذاب «فکر کردن نمیخواد» به انگلیسی
It’s a no-brainer فکر کردن نمیخواد It was a no-brainer coming here really واقعاً آمدن به اینجا انقدر فکر کردن نداره It just seemed like a no-brainer to me فقط به نظر من نیازی به فکر کردن نداشت It was a no-brainer and an absolute fit for our business فکر کردن نمی خواست برای […]
چگونه بگوییم « نمی تونم حرف نزنم/ نمی تونم نخندم»
ساختار can’t help + v + ing به جمله I can’t talk دقت کنید، به معنای «نمی تونم حرف بزنم» است، حالا وقتی بخواهیم بگوییم «نمی تونم حرف نزنم» باید از ساختار بالا استفاده کنیم . I can’t talk =نمی تونم حرف بزنم I can’t help talking =نمی تونم جلوی حرف زدنمو بگیرم/ نمی تونم […]
اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟
Hit the hay رفتن خوابیدن I can’t stay up anymore . I’m gonna hit the hay ن دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم. Hit the road رفتن به راه افتادن It’s getting late. I’d better hit the road دارد دیر میشود. بهتر است بروم.
اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی
Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots میخواهم قبل از تصمیمگیری درباره خرید این چکمهها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.
اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
۳ اصطلاح پرکاربرد / «فقط لب تر کن» به انگلیسی چی می شه؟
I’m swamped بدجور سرم شلوغه! Just name it فقط لب تر کن! It comes in handy به درد میخوره!
اصطلاح !Castle in the sky
Castle in the sky=the unlikelihood that something will happen=an expression of unrealistic or impossible expectations چیزی که بعید است اتفاق بیفتد/ اتفاق غیرواقعی و غیر ممکن/ رویا پردازی He keeps talking about how he’ll move to Los Angeles to be a famous actor, but it’s just castles in the sky if you ask me او […]
Sunday, 22 December , 2024