تهیه و تنظیم: علیرضا مظاهری/ «گابریل خوزه گارسیا مارکِز» Gabriel José García Márquez نویسنده و روزنامه‌نگار کلمبیایی در ۶ مارس سال ۱۹۲۷ در دهکده‌ی آرکاتاکا متولد شد. او کودکی‌اش را در خانواده‌ای فقیر گذراند و همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرد؛ در آن دوران پدربزرگش در جنگ‌های داخلی کلمبیا شرکت می‌کرد. او از همان سال‌ها […]

تهیه و تنظیم: علیرضا مظاهری/

«گابریل خوزه گارسیا مارکِز» Gabriel José García Márquez نویسنده و روزنامه‌نگار کلمبیایی در ۶ مارس سال ۱۹۲۷ در دهکده‌ی آرکاتاکا متولد شد. او کودکی‌اش را در خانواده‌ای فقیر گذراند و همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرد؛ در آن دوران پدربزرگش در جنگ‌های داخلی کلمبیا شرکت می‌کرد. او از همان سال‌ها به ادبیات و نوشتن علاقه داشت ولی رشته‌ی حقوق در دانشگاه بوگوتا را دنبال کرد. او در پی علاقه‌اش به نوشتن روزنامه‌نگاری را دنبال کرد و در مطبوعات آن زمان مشغول به کار شد. او داستان‌های کوتاهش را در روزنامه‎های آن زمان منتشر می‌کرد و با خلق رمان‌های منحصربه‌فرد و برجسته به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین نویسندگان آمریکای جنوبی شناخته شد. او تحصیلات موازی باعلاقه‌اش را هیچ‌گاه دنبال نکرد ولی به دلیل افتخاراتش در دنیای نویسندگی موفق به دریافت مدرک افتخاری نویسندگی از دانشگاه‌هایی چون دانشگاه کلمبیا و نیویورک شد. «مارکِز» علاوه بر نوشتن داستان‌های خارق‌العاده فردی فعال در اجتماع بود و روحیه‌ی آزادی‌خواهی داشت. او از مدافعان حکومت کوبا بود و تا سال‌ها اجازه‌ی ورود به کشور آمریکا را نداشت.

«گارسیا مارکِز» از دهه‌ی ۱۹۴۰ به‌طور حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را دنبال کرد و تحت‌تأثیر «ویلیام فاکنر»، رمان‌نویس آمریکایی داستان‌سرایی را آغاز کرد. او با نام‌های گابو یا گابیتو داستان‌هایش را منتشر می‌کرد و سبک ادبی واقع‌گرایی یا رئالیسم جادویی را دنبال کرد. این نویسنده‌ی فاخر از سال ۱۹۶۰ در مکزیکوسیتی پایتخت مکزیک زندگی می‌کرد و در سال‌های پایانی عمرش درگیر سرطان غدد لنفاوی و بیماری آلزایمر بود؛ او در سن ۸۷ سالگی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت. مرگ این شخصیت والا بسیار تأسف‌برانگیز بود؛ نام و آثارش در گنجینه‌ی باارزش ادبیات آمریکای جنوبی ماندگار و جاودان است. «خوان مانوئل سانتوس» سیاست‌مدار و رئیس‌جمهور کلمبیا پس از مرگ «گارسیا مارکِز» گفت: «هزار سال تنهایی و ناراحتی برای بزرگ‌ترین کلمبیایی‌ای که در طول تاریخ می‌زیست.».


آثار برجسته‌ی گارسیا مارکِز

«گابریل خوزه گارسیا مارکِز» نویسنده‌ی آثار شاخص قرن بیستم است که داستان‌هایش به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده‌اند. او در میان فضاهای واقعی اتفاق‌های فانتزی رقم زده است که باگذشت چند سال همچنان کتاب‌هایش در لیست پرفروش‌ترین‌ها هستند. او در داستان‌هایش تخیل و دنیای غیرواقعی را با واقعیت پیوند زده است و وقایع یک سرزمین پرآشوب را روایت می‌کند. «مارکِز» نویسنده‌ی پرافتخاری است، او موفق به دریافت «جایزه‌ی بین‌المللی ادبیات نوئستات» از سوی دانشگاه اوکلاهاما شد که به نوبل آمریکایی معروف است.

جوایز و افتخارات کتاب صد سال تنهایی
– برنده جایزه بین‌المللی رمان رومولو گالیگوس
– برنده جایزه بهترین کتاب خارجی توسط ناشر رابرت کارلیر در سال ۱۹۴۸

«صدسال تنهایی» مشهورترین اثر این نویسنده است که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است و تاکنون بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این داستان را مترجمان مختلفی ازجمله «آوینا ترنم»، «بهمن فرزانه»، «آزاده پورصدامی»، «زهره روشنفکر» و «اسماعیل قهرمانی‌پور» به فارسی ترجمه کرده‌اند. نسخه‌ی صوتی این کتاب هم با صدای «مهدی پاکدل» منتشر شده است. «صدسال تنهایی» سال ۱۹۶۷ به زبان اسپانیایی منتشر شد و در هفته‌ی اول هشت هزار نسخه از آن به فروش رفت. «گارسیا مارکِز» برای خلق این اثر حدود دو سال وقت صرف کرد و برای آن موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل سال ۱۹۸۲ شد. این کتاب روایت ادبیات، سیاست و تاریخ آمریکای لاتین است که وقایع مربوط به آن در شرح زندگی شش نسل از یک خانواده مطرح می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است و مفاهیمی همچون عشق و شهوت، جنگ و انقلاب، ثروت و فقر، جوانی و پیری و زندگی و مرگ در آن به تصویر کشیده شده است. نثر این کتاب سخت است و از پیچیدگی و دشواری متن برخوردار است.

کتاب رسوایی قرن و دیگر نوشته‌ها، منتخبی از مقالات روزنامه‌نگاری گابریل گارسیا مارکز، یکی از چهره‌های مانا در ادبیات سدۀ بیستم است که میراثی بزرگ‌تر از آثار جاودانه‌اش به حساب می‌آید.

گابریل گارسیا مارکز نویسنده و روزنامه‌ نگار کلمبیایی

«عشق در زمان وبا» اثر دیگری از این نویسنده‌ی مشهور است که با نام «عشق سالهای وبا» نیز به فارسی ترجمه شده است. این اثر سال ۱۹۸۵ منتشر شد که روایت یک داستان عاشقانه‌ی غمگین است. در این اثر نویسنده عشق را به‌مثابه بیماری وبا به تصویر می‌کشد و داستان آن بین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ اتفاق می‌افتد. «گارسیا مارکِز» در این داستان طی شش فصل حضور عشق را چون یک بیماری می‌داند و مهر و محبت سه شخصیت «فرمینا داثا»، «فلورنتینو آریثا» و «دکتر خوونال اوربینو» را بیان می‌کند. «آلفرد کنوف» این اثر را پس از سه سال از انتشارش به انگلیسی و با نام Love in the Time of Cholera ترجمه کرد. «بهمن فرزانه» ازجمله مترجمانی است که این اثر را به فارسی ترجمه کرده است؛ او این کتاب را براساس نسخه‌ی ایتالیایی ترجمه کرده و با نسخه‌های اسپانیایی و انگلیسی تطبیق داده است. براساس این داستان «مایک نیوول»، کارگردان انگلیسی فیلم سینمایی رمانتیکی در سال ۲۰۰۷ اکران کرد. ساخت این فیلم بیش از سه سال به طول انجامید؛ زیرا «گارسیا مارکِز» در ابتدا علاقه‌ی چندانی به ساخت فیلم براساس داستان‌هایش را نداشته است.

«ساعت شوم» نیز از کتاب‌های دیگر این نویسنده است که جایزه‌ی ادبی کلمبیا در سال ۱۹۶۱ را برای خالقش به ارمغان آورد. این کتاب نسبت به سایر آثار دیگر «گارسیا مارکِز» از پیچیدگی کمتری برخوردار است و روایت اتفاقات یک شهر است. «پاییز پدر سالار» ازجمله آثار دیگر این نویسنده است که «مارکِز» برای نوشتن آن حدود پانزده سال وقت صرف کرد. این کتاب در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و روایت اتفاق‌های یک حکومت دیکتاتوری در آمریکای جنوبی است.

«کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «از عشق و شیاطین دگر». «هفده انگلیسی مسموم»، «سرگذشت یک غریق» و «خزان خودکامه» از کتاب‌های دیگر این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شده‌اند. این نویسنده علاوه بر نوشتن داستان‌های بلند تبحر خاصی در نگاشتن داستان کوتاه نیز داشت. «بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز»، «پرندگان مرده»، «روزی همچون روزهای دیگر» و «زنی که هرروز رأس ساعت ۶ صبح می‌آمد» ازجمله مجموعه داستان‌های کوتاه این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شده‌اند.

«زنده‌ام که روایت کنم» از آثار غیرداستانی این نویسنده است و شرح‌حال و سرگذشت‌نامه‌ی زندگی خود «گارسیا مارکِز» است.