Fish out of water این اصطلاح به موذب بودت و یا نسبت به امری نگران بودن اشاره می کند Our new teacher looked like a fish out of the water, nobody was aware of the issue معلم جدید ما مثل ماهی بیرون از آب به نظر می رسید، هیچ کس از این موضوع آگاه نبود […]

Fish out of water

این اصطلاح به موذب بودت و یا نسبت به امری نگران بودن اشاره می کند

Our new teacher looked like a fish out of the water, nobody was aware of the issue

معلم جدید ما مثل ماهی بیرون از آب به نظر می رسید، هیچ کس از این موضوع آگاه نبود

Get something off your chest

این اصطلاح در اصل به معنی این است که شما سر یا رازی را که سال ها است در دل دارید به کسی بازگو کنید. معادل آن را می تواند به صورت ” حرف دلتو زدن ، انتقاد کردن از کسی” بیان کرد.

I had spent two months worrying about it and I was glad to get it off my chest

من دو ماه را صرف نگرانی در مورد آن کرده بودم و خوشحال بودم که آن با آن را از شانه هایم خالی کردم.

Give it a whirl

این عبارت یک اصطلاح عامیانه است به معنی اینکه یک چیز را تست کنید.

.We decided to give it a whirl

ما تصمیم گرفتیم آن را یک مرتبه تست کنیم.

Go down in flames

این عبارت به این مسئله اشاره دارد که یک مسئله ناگهان از بین می رود و به کل خراب می شود.

The company went down in flames after reports came out that it had been financing illegal activities

این شرکت پس از انتشار گزارش هایی مبنی بر تامین مالی فعالیت های غیرقانونی با خاک یکسان شد.

Go the extra mile

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که شما برای فردی یا کاری بیشتر از انتظار تلاش کنید. “سنگ تمام گذاشتن”

When it comes to weaker students, the teacher goes the extra mile to help them understand

وقتی صحبت از دانش‌آموزان ضعیف‌تر می‌شود، معلم تلاش بیشتری می‌کند تا به آنها کمک کند تا بفهمند.

Hang in there

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که شما برای انجام یک کار تمامی تلاش خود را می کنید.

Our company is going through tough times, but we’re hanging in there; things will surely work out

شرکت ما روزهای سختی را پشت سر می گذارد، اما ما تمام تلاش خود را می کنیم. مطمئنا همه چیز درست خواهد شد.

In the fast lane

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که یک فرد زندگی هیجانی و پر خطری را دنبال می کند

He always lived his life in the fast lane, and he ended up dying at a very young age

او همیشه زندگی مملو از هیجان را سپری کرد و در نهایت در سن بسیار کم جان خود را از دست داد

In the nick of time

معنی اصلی این عبارت این است که یک اتفاق سر بزنگاه و سر موقع انجام می شود.

The ambulance arrived in the nick of time

آمبولانس به موقع رسید.

Let the cat out of the bag

این اصطلاح به این اشاره دارد که حرفی که نباید گفته بشه از دهن کسی بیرون بیاید. “دهن لقی” بهترین معادل است.

I didn’t let the cat out of the bag

اجازه ندادم حرف از دهنم در بیاد.

Let the chips fall where they may

برای این اصطلاح معانی بسیاری آورده شده است ولی این عبارت به این مسئله اشاره دارد که شما پس از انجام یک امر عواقب آن را بپذیرید.

Honesty demands that you tell the truth about what happened, and let the chips fall where they may

صداقت ایجاب می کند که حقیقت را در مورد آنچه اتفاق افتاده بگویید و عواقب کار را بپذیرید.

Lose your marbles

این اصطلاح بیان می کند که یک فرد توانایی ذهنی خود را از دست بدهد

My poor grandmother started losing her marbles after she had a stroke

مادربزرگ بیچاره من بعد از سکته قدرت ذهنی سابق خود را تا حدی از دست داد.

Once in a blue moon

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که هر از چند گاهی یک اتفاق می افتد

  • نویسنده : زهراکلاته عربی