To boss sb around برای کسی رییس بازی دراوردن Stop bossing me around I’m not your employee بسه دیگه برام رییس بازی درنیار..من که کارگر تو نیستم. One of my colleagues is used to bossing me around یکی از همکارام عادت داره برام رییس بازی دربیاره.

To boss sb around

برای کسی رییس بازی دراوردن

Stop bossing me around I’m not your employee

بسه دیگه برام رییس بازی درنیار..من که کارگر تو نیستم.

One of my colleagues is used to bossing me around

یکی از همکارام عادت داره برام رییس بازی دربیاره.