Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
Dowdy =slovenly; untidy
نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس
She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe
او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
http://alefbayezaban.ir/?p=9555
Sunday, 22 December , 2024