بایگانی‌های Idiom - صفحه 36 از 50 - الفبای زبان
نکات ساده اما مهم 24 بهمن 1402

نکات ساده اما مهم

کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the) در پاره ای از عبارات و اصطلاحات؛    در آغاز … at the beginning  در همان موقع … at the same time  هنگام عصر… in the evening  واقعیت را گفتن … to tell the truth  روی هم … on the whole  در پایان … at the end of  از […]

جمله های کاربردی در مورد خرید کردن(۱۱) 24 بهمن 1402

جمله های کاربردی در مورد خرید کردن(۱۱)

Let’s go shopping together in the afternoon بعد از ظهر بیا با هم بریم خرید  ?How about buying that shirt نظرت در مورد خرید اون پیرهن چیه؟  It’s very nice, but we cannot afford it خیلی قشنگ است. اما ما قدرت خریدش رو نداریم  ?Which floor is man’s wear on پوشاک مردانه در کدام طبقه […]

راه های واکنش دادن به خبرهای بد 24 بهمن 1402

راه های واکنش دادن به خبرهای بد

 جملات زیر بهترین راه واکنش نشان دادن و اعلام تاسف درباره خبر بدی که به شما داده شده است ،از سوی شماست: ?I’m sorry to hear that. Are you alright? Is anyone hurt خیلی از شنیدنش ناراحت شدم. الان خوبی؟ صدمه ندیدی؟ ?I can’t believe it! Are you OK نمی توانم باور کنم. حالت خوبه؟ […]

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۵) 23 بهمن 1402

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۵)

He is loaded وضعش توپه It is a pig in a poke مفت گرونه Quick-buck artist مفت خور Poor you آخی Tv dinner شام اماده یا حاضری Be it so هرچه بادا باد He is rolling in it طرف خرپوله

۲ اصطلاح/  For the time being & For sure 23 بهمن 1402

۲ اصطلاح/ For the time being & For sure

For the time being = For now  Temporarily موقتا، فعلا، عجالتا  For the time being, Janet is working as a waitress, but she really hopes to become an actress soon. جانت فعلا یک گارسون است، اما واقعا امیدوار است که روزی یک هنرپیشه شود.  We’re living in an apartment for now, but soon we’ll be […]

۴ اصطلاح کاربردی/  !I’m reaping what I sow 23 بهمن 1402

۴ اصطلاح کاربردی/ !I’m reaping what I sow

feel that something is wrong احساس کردن اینکه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است Stop being a damn fool دست از خل بازی بردار I’m reaping what I sow هر چه کاشتم را درو میکنم- دارم سزای کار خودم را میبینم Beat it بزن به چاک

واژگان کاربردی (۱۰۲) 21 بهمن 1402

واژگان کاربردی (۱۰۲)

contest: رقابت، مشاجره، مسابقه revenge: انتقام، کینه جویی کردن mourning: سوگواری، عزاداری، ماتم malinger: تمارض کردن، خود را به ناخوشی زدن incidentally: اتفاقا، ضمنا intentionally: دانسته، عمدا interchangeably: بطور قابل معاوضه، بطور تبادل پذیر accidentally: اتفاقا، ناگهان accustomed: انس گرفتن، خو گرفتن ، عادت attached: پیوسته، ضمیمه، دلبسته ascribed: نسبت دادن، رونویس بردار، اسناد admitted: […]

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent 18 بهمن 1402

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent

  to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همه‌ی ما تا حدودی زمان‌های خوب را به یاد می‌آوریم و زمان‌های بد را فراموش می‌کنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]

۴ عبارت کاربردی / !My phone is buggy 18 بهمن 1402

۴ عبارت کاربردی / !My phone is buggy

They complimented me on my cooking آنها از آشپزی من تعریف کردند I won’t leave anything out من چیزی رو از قلم نمیندازم My phone is buggy گوشیم درست کار نمیکنه Don’t give in to pressure تسلیم فشار نشو

چند اصطلاح کاربردی (۱۱۶) /out of your league 17 بهمن 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۱۶) /out of your league

She’s out of your league کلاس کارش به تو نمیخوره İt’s needed but it’s not enough لازمه اما کافی نیست You did me a solid در حقم لطف کردی That remains to be seen هنوز معلوم نیست، بعدا معلوم میشه Kudos to you ایول داری Could you please dish up for me ممکنه برام غذا […]