درباره « per ، each ، one» 01 بهمن 1403

درباره « per ، each ، one»

per ، each ، one بیایید به هر یک از این کلمات بپردازیم و نکات گرامری مربوط به آن‌ها را بررسی کنیم.  Per به معنای “به ازای” یا “برای هر” است و معمولاً برای بیان نسبت یا تقسیم استفاده می‌شود. – مثال: The speed limit is 60 km per hour حداکثر سرعت ۶۰ کیلومتر در […]

بایگانی‌های ویژه - صفحه 5 از 119 - الفبای زبان
 چند تا اصطلاح کاربردی با Breath 24 آذر 1403

 چند تا اصطلاح کاربردی با Breath

take a breath نفس بکش let your breath out نفستو بده بیرون hold your breath نفستو حبس کن be out of breath نفس کسی گرفته (مثلا: نفسم گرفته) be short of breath تنگی نفس داشتن Don’t waste your breath بحث بیخودی نکن

‍‍ ‌ چند عبارت و اصطلاح کاربردی روزمره/ «تو باغ نیستی» به انگلیسی 24 آذر 1403

‍‍ ‌ چند عبارت و اصطلاح کاربردی روزمره/ «تو باغ نیستی» به انگلیسی

That’s not true صحیح نیست.  That’s not right درست نیست. You’ve got that wrong غلط فهمیدی.  You’ve got it all wrong کلا غلط برداشت کردی.  You missed the boat فرصت رو از دست دادی.  Wrong on both counts هر جور حساب کنی اشتباهه.  You’re wrong اشتباه می کنی.  You’re dead wrong کاملا اشتباه می کنی. […]

لغات و عبارتهاي انگلیسی مربوط به پول و خرد كردن پول 21 آذر 1403

لغات و عبارتهاي انگلیسی مربوط به پول و خرد كردن پول

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ dollarbillاسکناسA bill is paper money. pennycent سنت (یک صدم دلار و برخی پول های رایج دیگر)Cent is another word for penny. moneychangeبقیه پولYour change is the money you get back after paying for something. changepursechange purseکیف دستی زنانه (کیف پول خرد)Coins are carried in a change purse. checkcheckچکA check is a piece of paper that is […]

اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟ 20 آذر 1403

اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Wig out به معنای “برافروخته شدن و کنترل خود را از دست دادن” است. Wig out= become excited and lose control   مثال: He wigged out when he heard that he had failed وقتی شنید که شکست خورده است، برافروخته شد.  

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی 19 آذر 1403

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی

Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی 19 آذر 1403

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی

she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند!   The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی 19 آذر 1403

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی

Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار می‌آیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی 19 آذر 1403

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی

Indefatigable SYN: tireless (رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه   Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.   One can […]

برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸) 19 آذر 1403

برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸)

Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = مشورت کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = ترجیح دادن Suffer = رنج بردن

تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی 17 آذر 1403

تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی

  تفاوت سه کلمه بالا را با مثال‌های مختلف توضیح می‌دهیم. معنی هر کلمه به ترتیب: to به معنی «به» و two به معنی «دو» است. too به معنی همچنین می‌باشد. To یک حرف اضافه preposition یا بخشی از اصطلاح مصدری فعل است. (“She was heading to the gym after work” (preposition) or “She wanted […]