چند اصطلاح کریسمسی/  Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟ 04 اسفند 1403

چند اصطلاح کریسمسی/  Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟

 Cancel someone’s Christmas (کسی رو کشتن/ کسی رو نابود کردن) If he keeps bugging me, I’m gonna cancel his Christmas  Christmas came early (سورپرایز خوشایند و غیرمنتظره) Christmas came early for Disney. Their latest film made $45 million dollars in its opening weekend  Like turkeys voting for Christmas (تصمیم‌ گرفتن برای پذیرفتن شرایطی که نتایج […]

بایگانی‌های ویژه - صفحه 10 از 123 - الفبای زبان
تغییر در هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران 25 آذر 1403

تغییر در هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در احکامی جداگانه، اعضای هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران را منصوب کرد. به گزارش الفبای زبان به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدعباس صالحی در احکامی جداگانه، محسن جوادی، احمد مسجدجامعی، محسن چینی‌فروشان، محمدعلی مهدوی‌راد، علی‌اکبر اشعری، محسن مومنی‌شریف، محمدرضا محمدخانی، […]

«صد سال تنهایی» ۵۲ میلیون دلار به کلمبیا رساند 25 آذر 1403

«صد سال تنهایی» ۵۲ میلیون دلار به کلمبیا رساند

فیلمبرداری اقتباس از رمان «صد سال تنهایی» در کلمبیا، کمک اقتصادی ۲۲۵ میلیارد پزو (معادل ۵۱.۸ میلیون دلار) به این کشور رسانده است. به گزارش الفبای زبان، بر اساس اعلام سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس، فیلمبرداری سریال جدید با اقتباس از رمان «صد سال تنهایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا با به کمک اقتصادی ۲۲۵ […]

برگزیدگان جشنواره «یوسف» در استان تهران معرفی شدند 24 آذر 1403

برگزیدگان جشنواره «یوسف» در استان تهران معرفی شدند

اسامی نفرات برگزیده سیزدهمین دوره جشنواره جایزه ادبی «یوسف» در استان تهران اعلام شد. به گزارش الفبای زبان از موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مرحله استانی سیزدهمین دوره جشنواره جایزه ادبی «یوسف» در استان تهران برگزار و افراد برگزیده برای رقابت در سطح ملی به دبیرخانه معرفی شدند. پرویز شیشه‌گران دبیر علمی این […]

 چند تا اصطلاح کاربردی با Breath 24 آذر 1403

 چند تا اصطلاح کاربردی با Breath

take a breath نفس بکش let your breath out نفستو بده بیرون hold your breath نفستو حبس کن be out of breath نفس کسی گرفته (مثلا: نفسم گرفته) be short of breath تنگی نفس داشتن Don’t waste your breath بحث بیخودی نکن

‍‍ ‌ چند عبارت و اصطلاح کاربردی روزمره/ «تو باغ نیستی» به انگلیسی 24 آذر 1403

‍‍ ‌ چند عبارت و اصطلاح کاربردی روزمره/ «تو باغ نیستی» به انگلیسی

That’s not true صحیح نیست.  That’s not right درست نیست. You’ve got that wrong غلط فهمیدی.  You’ve got it all wrong کلا غلط برداشت کردی.  You missed the boat فرصت رو از دست دادی.  Wrong on both counts هر جور حساب کنی اشتباهه.  You’re wrong اشتباه می کنی.  You’re dead wrong کاملا اشتباه می کنی. […]

لغات و عبارتهاي انگلیسی مربوط به پول و خرد كردن پول 21 آذر 1403

لغات و عبارتهاي انگلیسی مربوط به پول و خرد كردن پول

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ dollarbillاسکناسA bill is paper money. pennycent سنت (یک صدم دلار و برخی پول های رایج دیگر)Cent is another word for penny. moneychangeبقیه پولYour change is the money you get back after paying for something. changepursechange purseکیف دستی زنانه (کیف پول خرد)Coins are carried in a change purse. checkcheckچکA check is a piece of paper that is […]

اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟ 20 آذر 1403

اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Wig out به معنای “برافروخته شدن و کنترل خود را از دست دادن” است. Wig out= become excited and lose control   مثال: He wigged out when he heard that he had failed وقتی شنید که شکست خورده است، برافروخته شد.  

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی 19 آذر 1403

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی

Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی 19 آذر 1403

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی

she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند!   The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی 19 آذر 1403

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی

Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار می‌آیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]