واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»
Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]
چند واژه کاربردی (۸۹)
actionکنش، کردار، کار، عمل، فعل، اقدام، رفتار، جدیت، جنبش، حرکت، جریان، اشاره، تاثیر، اثر جنگ، نبرد، پیکار، اشغال نیرو های جنگی، گزارش، وضع، طرز عمل، (حقوق) اقامه ی دعوا، جریان حقوقی، تعقیب، بازی، تمرین، سهم، سهام شرکت action battleرزم، پیکار، جدال، مبارزه، ستیز، جنگ، نبرد، نزاع، زد و خورد، جنگ کردن battle blueآبی، نیلی، مستعد […]
چند واژه کاربردی (۸۸)
antecedentپیشین، پیشی، سابق، مقدم، مقدمه، سابقه، (دستور زبان) مرجع ضمیر، دودمان، تبار backdropپرده ی پشت صحنه ی تئاتر historyتاریخ، تاریخچه، سابقه، پیشینه، (پزشکی) بیمارنامه history precedentسابقه داشتن، مقدم بر، مسبوق به سابقه، ماقبل، مقدم، سابقه، نمونه recordنگاشتن، ثبت کردن، ضبط کردن، ضبط شدن ثبت، یادداشت، نگارش، تاریخچه، صورت مذاکرات، صورت جلسه، سابقه، پیشینه، بایگانی، ضبط، […]
واژه Relinquish
Relinquish=abandon=abdicate رها کردن- ترک کردن-کنار گذاشتن he doesn’t intend to relinquish the power او قصد ندارد قدرت را رها کند by signing this you relinquish your rights of ownership با امضای این، از حقوق مالکیت خود چشم پوشی می کنید !Unfortunately, you may have to relinquish some managerial control in exchange for their money متأسفانه، […]
کاربردهای واژه «Ticket»
معنی رایج کلمه ticket ‘بلیط’ است (بلیط سینما، تئاتر، مسابقات ورزشی…). با دیگر مفاهیم ticket در عبارات آشنا شوید: عبارت parking ticket به معنی برگه جریمه When I returned, there was a parking ticket under the windshield wiper. وقتی که برگشتم یک برگه جریمه پارکینگ زیر برف پاکن بود. عبارت big-ticket به معنی کالای لوکس […]
بررسی چند واژه (۸۶)
cockinessگستاخی، خودنمایی conceitخودبینی، غرور، استعاره hauteurبزرگی، بزرگ منشی، ارتفاع، غرور hubrisغرور، گستاخی prideمباهات، بهترین، سربلندی، برتنی، فخر، افاده، غرور، تکبر، سبب مباهات، تفاخر کردن vaingloryلاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس vanityبادسری، بطالت، بیهودگی، پوچی، غرور، خودبینی
back roadبه چه معناست؟
back road=alley, alleyway, back street جاده فرعی/ جاده خاکی/ کوچه پس کوچه I drove way round the other way, up the back road, and unloaded him at Henry’s house از طرف دیگر رانندگی کردم، از جاده پشتی بالا رفتم و او را در خانه هنری پیاده کردم
?wear or put on
wear به معنی به تن داشتن است، یعنی لباسی که هم اکنون به تن دارید to Wear = be dressed in She was wearing a new coat او کت نو پوشیده بود ?Do I have to wear a tie آیا باید کراوات بپوشم [بزنم]؟ to wear a hat/glasses/sunglasses کلاه گذاشتن/عینک/عینک آفتابی زدن He wore glasses […]
!I adore you
I adore youتو رو میپرستم You mean so much to meخیلی برام ارزش داری I’m in love with youمن عاشق تو ام You’re my angelتو فرشته منی You’re my princessتو شاهزاده منی You’re incredibleتو محشری You’re my babyتو عزیز منی You’re my kingتو پادشاه منی We’re perfect for each otherما برای هم دیگه عالی هستیم […]
بررسی چند واژه (۸۵)
Abandon to =relinquish واگذار کردن به، ترک کردن، سپردن به to abandon one’s efforts دست کشیدن از تلاش Figure out=to understand or solve something فهمیدن، کشف کردن، I want to go home to the US next summer, but I need to figure out how much it’ll cost من می خواهم تابستان آینده به خانه بروم […]
Wednesday, 13 November , 2024