چند عبارت تشویقی انگلیسی 03 آذر 1403

چند عبارت تشویقی انگلیسی

There you go خوبه؛ ادامه بده Keep up the good work كار خوبت رو ادامه بده Keep it up ادامه بده Good job كار خوب I’m so proud of you بهت افتخار ميكنم Right on خوب؛ عالي

بایگانی‌های عبارت واژگان - صفحه 58 از 141 - الفبای زبان
افعال دو قسمتی (۲) 27 شهریور 1402

افعال دو قسمتی (۲)

set outشروع به کار کردن put offبه تاخیر انداختن back upپشتیبانی pass awayفوت شدن fall downفرو ریختن call offکنسل کردن

تفاوت civilization و culture 26 شهریور 1402

تفاوت civilization و culture

از civilization به معنی “تمدن” زمانی استفاده می کنیم که به راه و رسم زندگی جامعه ای اشاره داشته باشیم که از جهت “سازمان اجتماعی” و فرهنگ پیشرفته تلقی می شوند. The remote mountain villages are still untouched by modern civilization The film examines the ancient civilizations of Greece and Rome and their contributions to […]

iron out به چه معناست؟ 26 شهریور 1402

iron out به چه معناست؟

nose aroundفضولی کردن iron outاتو کردن bank onروی کسی حساب کردن cut outمتوقف کردن break offقطع ارتباط put offپشت گوش انداختن dig intoتحقیق کردن

چند جمله کاربردی (۸۸) 26 شهریور 1402

چند جمله کاربردی (۸۸)

It cost a fortuneIt cost an arm and a leg(با ارزش بودن، ارزش خریدن رو داشتن) That’s a rip-off(تیغ زدن کسی،دزدی، کلاهبرداری کردن با قیمت بالا) I can’t afford it(توان خریدن ش رو ندارم) That’s a bit pricey(یه خورده گرانه) That’s quite reasonable(کاملا منطقیه) It’s 20% off(بیست درصد تخفیف داره) That’s a good deal(معامله خوبیه) […]

چند واژه ساده (۱) 26 شهریور 1402

چند واژه ساده (۱)

skirt: دامن overall: لباس کار،سرهمی sweater: ژاکت swimsuit: لباس شنا hat: کلاه shorts: شلوارک slippers: دمپایی scarf: شال،روسری socks: جوراب

درباره درصد- percent % 21 شهریور 1402

درباره درصد- percent %

در زبان انگلیسی درصد کلمه percent % است. مثال: ?A:What’s the weather forecast.B:There’s a 50 percent chance of rain پیش بینی وضع هوا چیه؟ ۵۰ درصد احتمال بارندگی وجود داره. صد در صد One hundred percent هفتاد و پنج درصدSeventy_five percent پنجاه درصد Fifty percent ده درصد Ten percent

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۳) 21 شهریور 1402

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۳)

cockinessگستاخی، خودنمایی conceitخودبینی، غرور، استعاره hauteurبزرگی، بزرگ منشی، ارتفاع، غرور hubrisغرور، گستاخی prideمباهات، بهترین، سربلندی، برتنی، فخر، افاده، غرور، تکبر، سبب مباهات، تفاخر کردن vainglory لاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس vanityبادسری، بطالت، بیهودگی، پوچی، غرور، خودبینی

چند واژه کاربردی (۹۳) 21 شهریور 1402

چند واژه کاربردی (۹۳)

Alarm clock :ساعت زنگی backpack: کوله پشتی basket: سبد book: کتاب boots: پوتین، چکمه broom: جارو دستی camera: دوربین candle: شمع clock: ساعت curtains: پرده cushion: کوسن cutter: کاتر

grouchy 20 شهریور 1402

grouchy

grouchy = irritable and bad-tempered; grumpy; complaining⠀ ⠀⠀⠀ ‌انسان بد خلق-شاکی-نق زن Your grandmother has nothing to stop her from being bored, grouchy, and lonely مادربزرگ شما برای خلاصی اش از بی حوصلگی، بداخلاقی و تنهایی چیزی ندارد. (که انجام دهد) If your usual bus driver is a grouch, he’s probably always yelling at his […]

چند عبارت پرکاربرد با “by” 20 شهریور 1402

چند عبارت پرکاربرد با “by”

By chanceاتفاقی By mistakeسهوا By forceبه زور By the wayدر‌ضمن By defaultبه صورت پیش فرض