چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد
در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیتهایی در انگلیسی محاورهای و” Slang “امریکایی از واژهی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]
!Thanks for having me
Thanks for having me=thank you for inviting me ممنون که دعوتم کردی! Thank you for having me over to your house از اینکه من را به خانه خود دعوت کردید متشکرم Thank you so much for having me to your birthday celebration خیلی ممنون که منو به جشن تولدت دعوت کردی
شرایط را در نظر بگیر +دو اصطلاح دیگر
Read the room شرایط را در نظر بگیر Not my thing اهلش نیستم You’re a lunatic تو یک دیوانه ای!
خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر
You’re way off base خیلی از موضوع پرتی ?Who asked you کی از تو نظر خواست؟ Joke’s on you ضایع شدی/ خیت شدی
تست/امتحان کردن چیزی
Give it a whirl=give something a try یک امتحانی بکن/عبارت عامیانه برای تست کردن چیزی Jack planned to give it a whirl tonight by driving around his grandfather’s favorite car جک می خواست امشب یک امتحانی/ یک دوری با ماشین مورد علاقه پدربزرگش داشته باشد I wanted to give necklace a whirl in front of […]
?What’s eating you
?What’s eating you از چی ناراحتی؟ ?what gives قضیه چیه؟ I have a lot on my mind ذهنم خیلی درگیره
«ابراز دلخوری» به صورت جزئی از شخصی
I’m cross with you ازت دلخورم/ دلخوری برای مسائل جزئی I understand you’re frustrated with me, but please don’t get cross with me I’m trying my best می فهمم که از من ناامید هستید، اما لطفاً از من نرنج من تمام تلاشم را میکنم
«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی
You cut me to the quick=to hurt someone’s feelings a lot بدجوری نارحتم کردی! Her thoughtless remark cut him to the quick اظهارات بی فکرانه او مرا به شدت ناراحت کرد
اصطلاحی برای ابراز ناباوری
A likely story برای ابراز ناباوری در مورد یک مسئله استفاده می شود/ تو گفتی و منم باور کردم…/داستان سازی غیرواقعی He said he bought them all very cheaply from some guy he knows.” “That’s a likely story” او گفت که همه آنها را بسیار ارزان از یک مردی که می شناسد خریده است.” “او […]
اصطلاح «موفقیت حتمی است»
It’s in the bag=Assured of success, virtually accomplished or won موفقیت حتمیه/اطمینان از موفقیت The coach thought the trophy was in the bag مربی فکر می کرد موفقیت ما حتمی است
اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر
I was skeptical شک داشتم Against my will بر خلاف میل باطنی من… If I do say so myself تعریف از خود نباشه
Thursday, 14 November , 2024