کاربرد as در زبان انگلیسی 29 آبان 1403

کاربرد as در زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ «as» در جمله می‌تواند در نقش‌های مختلفی به کار برود و معنی‌های متفاوتی را منتقل کند. این نقش‌ها عبارت‌اند از: حرف اضافه حرف ربط قید در ادامه نقش و کاربرد as در زبان انگلیسی به صورت مجزا بررسی شده و مثال‌هایی برای درک بهتر شما ارائه شده است. کاربرد as به […]

بایگانی‌های ویژه - صفحه 16 از 113 - الفبای زبان
چند فعل کاربردی/ لکنت زبان/ مِن مِن کردن 12 خرداد 1403

چند فعل کاربردی/ لکنت زبان/ مِن مِن کردن

افعال مربوط به صحبت کردن: whisper————–پچ پچ کردن murmur————-زمزمه کردن mumble————من من کردن mutter————زیر لب سخن گفتن shout———–فریاد زدن scream———–جیغ کشیدن stammer———-لکنت داشتن افعال مربوط به دهان: breathe———–نفس کشیدن yawn ———–خمیازه کشیدن cough———-سرفه کردن sneeze ———-عطسه کردن sigh———-آه کشیدن hiccup———–سکسکه کردن snore——–خروپف کردن

به آدم پر رو و نامحترم چی بگیم؟ 12 خرداد 1403
Responses to Rudeness:

به آدم پر رو و نامحترم چی بگیم؟

 !What a cheek ببین خیلی پر رویی بس کن دیگه! I’m amazed they had the cheek to ask in the first place من شگفت زده هستم که آنها در وهله اول این همه رو داشتند که بپرسند.   ?how dare you چطور جرئت کردی؟ ?How dare you pick up the phone and listen in on […]

نمونه مکالمه انگلیسی در هواپیما 12 خرداد 1403

نمونه مکالمه انگلیسی در هواپیما

?Can i have a pillow   میتونم یه بالش داشته باشم؟ ?can i have a blanket   میتونم یه پتو داشته باشم؟ ?can i have a pair of headphones   میتونم یه هدفون داشته باشم؟  ?could i have some water   میتونم یه مقدار آب داشته باشم؟  ?Could i have some extra napkins   میشه […]

اصطلاح «Walk off with» به معنیست؟ 09 خرداد 1403

اصطلاح «Walk off with» به معنیست؟

Walk off with=Win easily فعل عبارتی (phrasal verb) Walk off with دو معنی دارد یکی به معنای«به راحتی برنده شدن» است. معنی دوم آن به معنای «دزدیدنم چیزی» است. در بخش اول عبارت «Walk off with» به معنای به راحتی برنده شدن/ بُردن به کار برده شده است. She walked off with the top prize […]

07 خرداد 1403
«الکساندر سرگیویچ پوشکین» شاعر نام آشنای روسی؛

۶ کتاب نامزد جایزه ادبی «خانه پوشکین» شدند

«خانه پوشکین» شش کتاب را در فهرست نهایی جایزه کتاب سال ۲۰۲۴ خود قرار داد که طیف وسیعی از موضوعات را در برمی‌گیرد. به گزارش الفبای زبان، این شش کتاب که نامزد این دوره از رویداد ادبی شده‌اند، طیف وسیعی از موضوعات را در دوره‌های زمانی و مکانی گوناگون از رشته‌کوه‌های قفقاز در جنوب تا […]

واژه «Defunct» +مترادف ها 30 اردیبهشت 1403

واژه «Defunct» +مترادف ها

defunct= inactive منسوخ شده/ منقرض شدن/ نخ نما شدن :Synonyms of defunct extinct vanished expired gone departed bygone obsolete done مثال ها: members of a now defunct communist organization اعضای یک سازمان کمونیستی که اکنون منحل شده است. wrote for a magazine that is now defunct  نوشتن برای مجله الان دیگه منسوخ شده است She […]

جایزه ۲۰ هزار پوندی «دیلن توماس» از آنِ «دنیاهای کوچک» شد 29 اردیبهشت 1403

جایزه ۲۰ هزار پوندی «دیلن توماس» از آنِ «دنیاهای کوچک» شد

«کالب آزوما نلسون» نویسنده اهل غنا، جایزه «دیلن توماس» را برای دومین رمانش با عنوان «دنیاهای کوچک» دریافت کرد. به گزارش الفبای زبان، «آزوما نلسون» ۳۰ ساله در مراسمی که در سوانسی، شهر زادگاه «دیلن توماس» برگزار شد، جایزه ۲۰ هزار پوندی را دریافت کرد. جایزه «دیلن توماس» که توسط دانشگاه «سوانسی» بنیان‌گذاری شده، از […]

واژه ای برای معانی «واژگونی/ زیر و رو شدن» 29 اردیبهشت 1403
?Titanic history/Why didn't she Capsize

واژه ای برای معانی «واژگونی/ زیر و رو شدن»

capsize=overturn accidentally این واژه به معنی واژگون/سرنگون/غرق شدن وسایل موتوری مثل ماشین و کشتی و غیره است. to capsize (verb) واژگون/ سرنگون/غرق کردن / زیرو رو کردن/نابود شدن نکته: to capsize به عنوان فعل هم می تواند با حرف اضافه و هم بدون حرف اضافه در جمله استفاده شود. مثالها:   ?do you know what […]

اصطلاح «غرورمو زیر پا گذاشتم» چی میشه؟ 29 اردیبهشت 1403

اصطلاح «غرورمو زیر پا گذاشتم» چی میشه؟

swallow your pride=pocket your pride زیر پا گذاشتن غرور/ اصطلاح pocket your pride نیز می تواند مترادف این اصطلاح باشد. He was forced to swallow his pride and ask if he could have his old job back او مجبور شد غرورش را بشکند و بپرسد که آیا می تواند شغل قبلی خود را پس بگیرد […]

اصطلاح نمکی «بزار اوضاع آروم شه» 26 اردیبهشت 1403

اصطلاح نمکی «بزار اوضاع آروم شه»

Let the dust settle بزار اوضاع آروم شه/ صبر کن گرد و خاکا بخوابه/ شرایط واواضع احوال مساعد شه Once the dust had settled Beck defended his decision هنگامی که اوضاع آروم شد، از تصمیم خود دفاع کرد I think we need to let the dust settle and see what’s going to happen after that […]