عبارتهایی با واژه Dead wall/ Dead به چه معناست؟
واژه dead اگر قبل از صفت بیاد به معنی absolutely و دقیقا می باشد : Dead right:دقیقا درست Dead shot :کسی که هدفش را دقیق میزند Dead color: رنگ مات Dead sound: صدای گرفته و سنگین که طنین ندارد Dead wall:دیوار بدون پنجره Deadpan: چهره بی احساس Dead certainty: مطلب کاملا اطمینان بخش Dead end: […]
تفاوت Match & Race
واژه ی Match به معنی”مسابقه” برای بازیهایی بکار میروند که توپ داشته باشند مثل فوتبال ، بسکتبال ، پینگپنگ و غیره . chess match, a tennis match, a football match A football match attracts most people واژه ی Race به معنی “مسابقه” برای هر بازی ای که با سرعت سرو کار دارد و همچنین بازیهای […]
تفاوت sometimes & simetime &some time در چیست؟
Sometimes Sometime Some time فرق بین اینها چیست… Sometimes گاهی اوقات Example: I sometimes see my friend Sometime سری یک فرصت مناسب Example: Let’s get together sometime بیا سری یک فرصت مناسب همدیگر را ببینیم. Some time مدتی Example: It took me some time to fix my car
جملات کاربردی در تاکسی گرفتن
How much is the fare کرایه چقدر میشه ؟ Drop me off there .اونجا پیادم کن Keep the change .بقیشو نگه دار
چند ساختار پرکاربرد با Make
Make an effort تلاش کردن Make an inquiry درخواست دادن Make an excuse بهانه آوردن Make a fortune وضع خوب مالی به دست آوردن Make friends دوست پیدا کردن Make a fuss غر زدن
برای بیان استرس از چه عباراتی استفاده کنیم؟
None whatsoever به هیچ وجه I’m very anxious خیلی مضطربم I’m falling apart at the seams انگار تک تک ذرات وجودم دارند از هم جدا می شن. I’m on pins and needles انگار روی سوزن نشستم. I’m sitting on pins and needles روی سوزن نشستم I’m losing my mind دارم عقلمو از دست […]
واژگان معادل Smart در زبان انگلیسی
Gifted Brilliant Sharp Clever Intelligent Ingenious Knowledgeable Shifty Supersubtle Understanding
کلمات مرکب با Hand
کلمات مرکب با Hand Handbag کیف دستی Handbill تراکت ، آگهی کاغذی Handbook کتاب راهنما Handbrake ترمز دستی Handcart چرخ دستی Handcuffs دستبند پلیسی Handgun هفت تیر ، سلاح کمری Handkerchief دستمال جیبی Handpick دستچین کردن، برگزیدن Handsome خوش تیپ Handshake دست دادن Handspring معلق زدن بر روی دستها Hand stand بالانس،معلق،ایستادن روی دستها Handwriting […]
چند عبارت کاربردی مربوط به وقت و زمان
At your earliest convenience در اولین فرصت Time and again چندین بار…بارها Every other day یک روز در میان Time presses وقت تنگ است Spare time وقت آزاد…اوقات فراغت Time is up وقت تمام است In the nick of time سر بزنگاه
کلمات مرتبط با ورزش کردن
Strength معنی : قدرت مثال : Lifting weights increases your strength ترجمه : وزنهبرداری قدرت شما را افزایش میدهد. Endurance معنی : استقامت مثال:Running long distances helps build endurance. ترجمه:دویدن مسافتهای طولانی به تقویت استقامت کمک میکند. Flexibility معنی : انعطاف پذیری مثال :Yoga improves flexibility in your muscles ترجمه :یوگا انعطافپذیری عضلات شما […]
Come round به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Come round به معنای “تغییر عقیده دادن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Change your opinion مثال: At first she didn’t like the idea, but she came round to our way of thinking in the end در ابتدا او از این ایده خوشش نیامد، اما […]
Sunday, 22 December , 2024