Disappointed with someone از کسی ناامید بودن Mr. Brown is really disappointed with his children آقای براون واقعا از بچه هایش مایوس و ناامید است. Be doubtful of مشکوک بودن به I’m doubtful of his ability من به توانایی او شک دارم (مشکوک هستم. Indifferent to بی تفاوت و بی علاقه بودن به (در) They […]

Disappointed with someone
از کسی ناامید بودن

Mr. Brown is really disappointed with his children
آقای براون واقعا از بچه هایش مایوس و ناامید است.

Be doubtful of
مشکوک بودن به

I’m doubtful of his ability
من به توانایی او شک دارم (مشکوک هستم.

Indifferent to
بی تفاوت و بی علاقه بودن به (در)
They are indifferent to political affairs
آنها به امور سیاسی بی علاقه هستند.

Warn someone of something
آگاه کردن کسی از چیزی

They warned us of the danger
آنها ما را از خطر آگاه ساختند.

Tremble with = Shiver with = Shake with
لرزیدن از

He was trembling with cold
او داشت از سرما میلرزید

The thief was shaking with fear
دزد داشت از ترس میلرزید.

Put something aside = Save up = Put away
کنارگذاشتن پول – پس انداز کردن

A Ahmad usually puts aside some money every month
احمد معمولا هر ماه مقداری پول پس انداز می کند. (کنار میگذارد)

  • نویسنده : ستاره کوشا