All work and no play makes Jack a dull boy کار زیاد و بدون وقفه از انسان یه موجود خسته‌کننده درست میکنه ۲️⃣ Joseph′s been burning the candle at both ends for weeks, working two jobs during the week and a third on weekends به‌شدت کار و تلاش کردن (از همه جهت به خود فشار […]

 All work and no play makes Jack a dull boy

کار زیاد و بدون وقفه از انسان یه موجود خسته‌کننده درست میکنه

۲️⃣ Joseph′s been burning the candle at both ends for weeks, working two jobs during the week and a third on weekends

به‌شدت کار و تلاش کردن (از همه جهت به خود فشار آوردن—مثلاً دیر خوابیدن و زود بیدار شدن).

 Work all the hours God sends

بکوب کار کردن، شبانه روز کار کردن

 Pleasure in the job puts perfection in the work

لذت بردن از کار، باعث نتیجه‌ی عالی می‌شه

 You can do anything, but not everything

شما می‌توانید هر کاری را انجام دهید، اما نمی‌توانید همه‌ی کارها را انجام دهید.

 Jack-of-all-trades and master of none

کسی که همه چی بلده ولی در هیچکدوم مهارت نداره

 There are too many chiefs and not enough Indians in this company

مدیر زیاد ولی کارگر کم

 What we acquire without sweat, we give away without regret

باد آورده رو باد هم می‌بره.