Rack up جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن   He’s RACKED UP a number of convictions for speeding او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی […]

 

Rack up

جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن

 

He’s RACKED UP a number of convictions for speeding

او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است

rack up massive expenses

هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی گذاشتن

rack up the debt

بدهی بالا آوردن