شناسه خبر : 3234 | تاریخ انتشار : 29 دی 1401 - 14:57 | 1262 بازدید | تعداد دیدگاه : 0 | ارسال توسط : الفبای زبان
تهیه و تنظیم:صغری توحیدلو/ پیش از Ante Before مال بدون مالک، مال پیداشده، مجهولالمالک Bona vacantia معنی لغوی: مال/کالای خالی Empty goods تعریف: مالی که طبق وصیتنامه به ارث گذاشته نشده است. طبق بند ۴۶ قانون مدیریت اموال، مصوب ۱۹۲۵/۱۳۰۴، این اموال به خانواده سلطنتی، دوکنشین لَنکَستر، یا دوک کُرنوال تعلق پیدا میکنند. با حسن […]
تهیه و تنظیم:صغری توحیدلو/
پیش از
Ante
Before
مال بدون مالک، مال پیداشده، مجهولالمالک
Bona vacantia
معنی لغوی: مال/کالای خالی
Empty goods
تعریف: مالی که طبق وصیتنامه به ارث گذاشته نشده است. طبق بند ۴۶ قانون مدیریت اموال، مصوب ۱۹۲۵/۱۳۰۴، این اموال به خانواده سلطنتی، دوکنشین لَنکَستر، یا دوک کُرنوال تعلق پیدا میکنند.
با حسن نیت، واقعی
Bona fide
معنی لغوی: با نظر مساعد
With good faith
تعریف: معتبر، حقیقی، بیغش
عرضحال رسمی، اخطار رسمی
Caveat
معنی لغوی: بگذار آگاه شود/بداند
Let him beware
تعریف: یادداشتی رسمی و ثبتشده که ذینفع به مراجع قانونی میدهد مبنی بر اینکه بدون اطلاع او از هر گونه اقدام در مورد بهخصوصی خودداری گردد.
اخطار به مشتری/خریدار
Caveat emptor
معنی لغوی: ای خریدار، مواظب باش!
Let the buyer beware
تعریف: عرفی عام که به خریدار هشدار میدهد هنگام خرید از فروشنده کسب ضمانت کند تا در صورت نقص کالا مغبون نشود. قانون این اصل را کمی تغییر داده است: مطابق با قانون فروش کالا (مصوب ۱۹۷۹/۱۳۵۸)، قراردادهای فروش شرایطی ضمنی دارند مبنی بر این که کالاها باید با مشخصاتشان و نمونههایشان مطابقت داشته باشند، تا برای معامله کیفیت مطلوب را داشته باشند.
ابلاغ ارسال پرونده
Certiorari
معنی لغوی: مطلع شدن
To be informed
مقایسه کنید، قس.
Cf (confer)
معنی لغوی: مقایسه کنید
Compare
دارای عقل سلیم، دارای اهلیت، ذیشعور
Compos mentis
معنی لغوی: مالک ذهن/عقل
Possessed of mind
تعریف: در سلامت عقل. قراردادی معتبر باید توسط فردی منعقد شود که از سلامت عقل برخوردار است.
در پیشگاه، در حضور، در مقابل
Cor (coram)
معنی لغوی: در حضور مردم
In the presence of the people
تعریف: در سلامت عقل. قراردادی معتبر باید توسط فردی منعقد شود که از سلامت عقل برخوردار است.
ارکان تشکیلدهنده جرم، علتنامه جرم
Corpus delicti
معنی لغوی: ذات/بدنه جرم
The body of the offence
تعریف: شواهدی که نشان میدهند جرم رخ داده است. از منظر ریشهشناسی، این اصطلاح به جسد مقتول اشاره میکند؛ اما هماکنون تمامی شواهد جرم را دربر میگیرد.
تمایل دادگاه به بررسی بیشتر
Cur. adv. vult/Curia Advisari vult
تعریف: دادگاه مایل است پیش از صدور حکم، دلایل و ارجاعها را مورد بررسی بیشتری قرار دهد.
عجالتا، موقتا، به طور مشروط
De bene esse
معنی لغوی: از رفاه
Of well-being
تعریف: بهترین روند که در شرایطی خاص و یا پیش از رویدادی در آینده اتخاذ میشود.
عملا، بالفعل، غیررسمی
De facto
معنی لغوی: در حقیقت
In fact
تعریف: وضعیتی که عملا در جهان خارج وجود دارد و منبعث از حقی نیست.
قانونی، رسمی
De jure
معنی لغوی: از/ناشی از قانون
Of law
تعریف: مطابق و منبعث از حقی قانونی
به موجب قانون در دست اقدام
De lege ferenda
معنی لغوی: از/مربوط به قانونی که قرار است اجرا شود.
Of (or concerning) the law that is to come into force
تعریف: این عبارت نشان میدهد که پیشنهاد به قانون همان طور که هست مربوط میشود.
به موجب قانون موجود
De lege lata
معنی لغوی: از/مربوط به قانونی که اجرا شده است.
Of (or concerning) the law that is in force
تعریف: این عبارت نشان میدهد که پیشنهاد به قانون همان طور که هست مربوط میشود.
جزئیات، مسائل پیشپاافتاده
De minimis (non curat lex)
معنی لغوی: قانون شامل موارد پیشپاافتاده/ناچیز نمیشود.
The law is not concerned with trivial matters
اظهارنظر قاضی
Dictum
معنی لغوی: گفته
A saying
تعریف: اظهار نظر قاضی در مورد جنبهای از قانون که در پرونده تحت بررسی پیش آمده است.
اختلاف نظر، مخالفت
Dissentiente
معنی لغوی: واگرایی آرا
Differing in opinion
تعریف: مخالفت با قضات همسلک و رده خویش. این اصطلاح معمولا در پروندهها بوسیله کوتهنوشت ‘diss’ نمایش داده میشود.
Tuesday, 3 December , 2024