بایگانی‌های لغات پرکاربرد زبان - صفحه 15 از 22 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی با واژه extent 18 بهمن 1402

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent

  to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همه‌ی ما تا حدودی زمان‌های خوب را به یاد می‌آوریم و زمان‌های بد را فراموش می‌کنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]

مترادف های واژه «شجاع» 18 بهمن 1402

مترادف های واژه «شجاع»

 Brave شجاع، شجاعانه Of the three organizations criticized, only one was brave enough to face the press از بین سه شرکتی که مورد انتقاد قرار گرفته بودند، فقط یکی شجاعت کافی را داشت تا با رسانه‌ها مواجه شود. She died after a brave fight against cancer Courageous شجاع I hope people will be courageous enough […]

اصطلاحات رانندگی (۲)/ گاز بده 18 بهمن 1402

اصطلاحات رانندگی (۲)/ گاز بده

Hop in بپر بالا،سوار شو push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down آهسته برو make a right بپیچ به راست make a left بپیچ به چپ back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز

عبارات کاربردی گواهی نامه 11 بهمن 1402

عبارات کاربردی گواهی نامه

Certified گواهي شده Certificate of death گواهي فوت testimony oral evidence گواهي false evidence گواهي كذب license certificate گواهينامه bogus certificate گواهينامه جعلي driving license گواهينامه رانندگي sick-leave certificate گواهینامه مرخصی استعلاجی

درباره افعال inhabit & occupy 11 بهمن 1402

درباره افعال inhabit & occupy

 inhabit زندگی کردن در یک مکان یا منطقه برای مدت طولانی یا بطور همیشگی  این فعل معمولاً بصورت مجهول بکار می‌رود.  The island is mainly inhabited by sheep در آن جزیره عمدتاً گوسفند‌ها زندگی می‌کنند. The remoter mountain regions are still inhabited by indigenous tribes occupy زندگی کردن در یک اتاق، خانه یا ساختمان (برای […]

تفاوت So many & Only so many 11 بهمن 1402

تفاوت So many & Only so many

So many means a lot=مقدار زیاد Only so many/much means a few= only a limited quantity of something=فقط تا حدی یا فقط تا یک حدودی/محدود مثال: I have so many pens I have only so many pens or I only have so many pens There’s only so much that anybody’s brain can handle at any […]

چند واژه کاربردی (۱۰۰) 10 بهمن 1402

چند واژه کاربردی (۱۰۰)

Blame: To accuse. To hold responsible مقصر دانستن، سرزنش کردن Blanket: A cloth cover used to keep warm پتو Bleed: To lose blood خون آمدن از Blind: Not able to see کور Block: To stop something from being done. To prevent movement بلوك،بلوك کردن Blood: Red fluid in the body خون Blow: To move with […]

واژگان پرکاربرد در انگلیسی (۹۹) 09 بهمن 1402

واژگان پرکاربرد در انگلیسی (۹۹)

acknowledge تصدیق کردن، قبول کردن، تأیید کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن acquire بدست آوردن، پیدا کردن، حاصل کردن، آموختن adage ضرب المثل، مثل، پند assimilate وفق دادن، جذب کردن، شبیه ساختن، تلفیق کردن assortment دسته، ترتیب، طبقه بندی، دسته بندی caliber استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله condensed متراکم، فشرده، خلاصه شده contradictory مغایر، مخالف، متناقض […]

لغات کاربردی (۹۸) 09 بهمن 1402
معادل پیشرفته؛

لغات کاربردی (۹۸)

Very hard = challenging Tired = exhausted Angry = furious Clean = spotless do = perform/commit/conduct think = suppose/presume good = significant/impressive become better = improve important = remarkable/noticeable make clear = clarify not simple = complicated/ perplexed hard = difficult decide = make a decision

واژگان ضروری (۴) تافل 09 بهمن 1402

واژگان ضروری (۴) تافل

adept استاد، ماهر، کاردان، چیره دست، ماهرانه adhere چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، طرفدار بودن، توافق داشتن foster پرورش دادن، غذا دادن، شیر دادن، غذا، نسل، پرستار halt ایست، درنگ، توقف، ایستادگی کردن handle بکار بردن، استعمال کردن، مدیریت کردن، وسیله، دستکاری کردن، اداره کردن harbor پناه گاه، بندرگاه، پناه بردن، پناه دادن، لنگر انداختن harmful […]