اصطلاح !Don’t spoil the movie
Don’t spoil the movie داستان فیلم و لو نده Don’t spoil the child بچه رو انقدر لوسش نکن Don’t spoil my appetite اشتهامو کور نکن
درخواست مودبانه با could
فعل کمکی(Could) کاربرد های زیادی در زبان انگلیسی دارد. یکی از مهم ترین کاربردهای آن، درخواست مودبانه است. مثلا:?Could you, please, take me to the Manager ممکن است لطفا من را پیش مدیر ببرید؟ ?Could I have a look at your papers ممکن است نگاهی به برگههایت بیندازم؟ فرمول ساختار جمله با could برای درخواست […]
?So what
?What does it make که چی بشه؟ !The hell with it به درک! ?What’s the use فایدهش چیه؟ ?So what خب که چی؟ ?Who cares کی اهمیت میده؟
!Slam the door
!Get off my back دست از سرم بردار! !You slammed the door تو در رو به هم کوبیدی! Slam the door محکم بستن / به هم کوبیدن در
!I care about you
You know, you may find this hard to believe شاید باورش برات سخت باشه! I care about you برام مهمی And I just want to make sure that you don’t get hurt میخوام خیالم راحت بشه که آسیبی بهت نمیرسه
To be hard on someone
To be hard on someoneسخت گیر، وسواس و سختگیر To not manage someone very strictly or to not be critical Example:You don’t have to be so hard on your.employees to be successfull
اصطلاح beat a record
beat a record=outpace رکورد زدن/پیشی گرفتن از همه She broke the record for the 5,000 metres او رکورد ۵۰۰۰ متر را شکست With his speed, I think he’ll break a record for running before he graduates from high school با سرعتش، فکر می کنم قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان، رکورد دویدن را خواهد شکست
اصطلاح raise money
raise money=to gather= to collect جمع آوری پول برای یک هدف خاص/ جمع آوری پول برای خیریه Our campaign’s main purpose is to raise money هدف اصلی کمپین ما جمع آوری پول است
تفاوت افعال reduce و lessen
هر دو فعل به معنای کاهش دادن است اما با تفاوت های ریز. synonyms=decrease, lessen, diminish, reduce, abate, dwindle lessen به معنای کمتر شدن؛ کاهش در مورد احساسات و احساس درد– اما تفاوت چندانی برای آن قائل نیستیم و می توان در موارد غیر از احساس درد از آن استفاده کرد. They gave her an […]
چند واژه کاربردی (۸۸)
antecedentپیشین، پیشی، سابق، مقدم، مقدمه، سابقه، (دستور زبان) مرجع ضمیر، دودمان، تبار backdropپرده ی پشت صحنه ی تئاتر historyتاریخ، تاریخچه، سابقه، پیشینه، (پزشکی) بیمارنامه history precedentسابقه داشتن، مقدم بر، مسبوق به سابقه، ماقبل، مقدم، سابقه، نمونه recordنگاشتن، ثبت کردن، ضبط کردن، ضبط شدن ثبت، یادداشت، نگارش، تاریخچه، صورت مذاکرات، صورت جلسه، سابقه، پیشینه، بایگانی، ضبط، […]
Tuesday, 24 December , 2024