درباره Sports/Sport/A sport
Sports/Sport/A sport وقتی به یک ورزش خاص اشاره میکنیم، sport قابل شمارش است و میتواند همراه با a بکار برود: cricket is a very popular sport in Yorkshire کریکت یک ورزش محبوب در Yorkshire است. اما وقتی از ورزش در مفهوم کلی استفاده میکنیم، sport غیر قابل شمارش محسوب میشود: She writes articles on sport […]
توصيف ظاهري افراد (۱۰)
توصيف ظاهري افراد Good looking خوش قيافه Attractive خيره كننده Skinny استخواني و لاغر Obese خيلي چاق Muscular عضلاني Broad shouldered شانه پهن Sun tanned آفتاب سوخته Rosy cheecked لپ گلي Thin faced صورت باريك Round faced صورت گرد Bald كچل Scruffy شلخته Dry hair/ greasy hair موي خشك/ چرب Freckles كك و مك Arched […]
لغات چند بخشی مهم (۱۰)
Argue with – بحث کردن با Agree with – موافقت کردن با Disagree with – مخالفت کردن با Cut with – بریدن با Compare with – مقایسه کردن با Compete with -رقابت کردن با Begin with – شروع کردن با Meet with – ملاقات کردن با
کلماتی که بیانگر تاکید هستند
Above all از همه مهم تر Obviously آشکارا، معلوم بودن که Clearly به وضوح، مسلما Evidently از قرار معلوم، ظاهرا Actually در حقیقت، واقعا In fact در واقع ، در حقىقت certainly به طور مسلم Definitely حتما ، قطعا Extremely بى نهایت، بسیار Indeed راستی، در واقع Absolutely مسلما، حتما. ابسولوت لی Positively قطعا، بي […]
واژگان کاربردی -قسمت دوم (۱۰۳)
۴۱٫ Cancer: سرطان ۴۲٫ Asthma: آسم ۴۳٫ Plague: طاعون ۴۴٫ Cholera: وبا ۴۵٫ Chicken pox: آبله مرغان ۴۶٫ Twist: پیچ خوردگی ۴۷٫ Bruise: کبود ۴۸٫ Inflammation: تورم، Swelling ۴۹٫ Swallow: متورم ۵۰٫ Wounded: زخمی ۵۱٫ Injured: مجروح ۵۲٫ Burn: سوختگی ۵۳٫ Cut: بریدگی ۵۴٫ Fracture: شکستگی ۵۵٫ Bloodshed: خونریز ۵۶٫ Stutter: لکنت، Stammer ۵۷٫ Retarded: […]
واژگان کاربردی -قسمت اول (۱۰۲)
۱٫ headache: سردرد ۲٫ backache: كمر درد ۳٫ amnesia: بيماري فراموشي ۴٫ anemia: کم خوني ۵٫ bloodshed: خونريزي ۶٫ brain sickness: نقص عقل ۷٫ bladder stone: سنگ مثانه ۸٫ cancer: سرطان ۹٫ tooth ache: دندان درد ۱۰٫ chicken pox: آبله مرغان ۱۱٫ Sore Throat: گلو درد ۱۲٫ constipate: يبوست,خشکی ۱۳٫ depression: افسردگی ۱۴٫ ear ache: […]
چه زمان از “when” , “as, “while” استفاده میکنیم؟
When زمانی از این کلمه استفاده میشود که کاری پس از کار دیگری انجام میشود. WHEN I got home, I did my homeworks زمانی که به خانه رسیدم، تکالیفم را انجام دادم. در این مثال، شخص پس از رسیدن به خانه تکالیفش را انجام داده است. به عبارت دیگر، انجام تکالیف “یک کار “پس رسیدن […]
چند فعل عبارتی (۱۵)
Take off درآوردن Put on پوشیدن Put back سرجاش گذاشتن Put down زمین گذاشتن Pick up برداشتن Take out بیرون آوردن
جملات کاربردی درباره مو
I want a hair cut می خواهم سرم را اصلاح كنم I want a shave لطفاً صورتم را اصلاح كنید Please don’t cut it too short خواهش می كنم موهایم را زیاد كوتاه نكنید Trim it round the neck پشت گردنم را كوتاه كنید Don’t put anything on my hair هیچ چیز به موهایم نزنید […]
چند واژه راجع به استایل افراد
Chic شیک Stylish خوش پوش Sassy پر زرق و برق Elegant برازنده Exclusive منحصر به فرد Smart آراسته Legendary افسانه ای Remarkable جالب توجه Sophisticated امروزی /مجلسی
Friday, 1 November , 2024