فعل عبارتی «Wear off»
Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.
فعل عبارتی «work out»
work out فعل عبارتی (phrasal verb) Work out دو معنی دارد. یکی به معنای «حل کردن، بررسی کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن» است . و معنای دیگر به معنای «ورزش و تمرین کردن» است. مثال: I work out at the gym three times a week من سه بار در هفته در باشگاه ورزش میکنم. We […]
اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی
pull a fast one=trick someone کسی را گول زدن کسی را فریب دادن He pulled a fast one on me by paying me with a worthless check او با پرداخت یک چک بی ارزش، من را فریب داد I don’t think he was being truthful – I think he was just trying to pull […]
چند عبارت برای گفتن «مشکلی نیست»
no problem no sweat no big deal no probs no biggie
اصطلاح «از کاه کوه ساختن» در زبان انگلیسی
storm in a teacup=a situation in which people are very angry or upset از کاه کوه ساختن/ الکی شلوغش کردن I feel strongly that it is a storm in a teacup من به شدت احساس می کنم که این مسئله از کاه کوه ساختن است/ الکی بزرگش کردن This matter is a storm in a […]
۳ اصطلاح / «خیلی رو داری» چی میشه؟
You have a lot of nerve خیلی رو داری Don’t butter me up هندونه زیر بغلم Don’t pick on me به من گیر نده
چند اصطلاح جذاب/ حواسم نبود & پیش می آید
?Did I get you right درست فهمیدم؟ ?What’s going on چه خبرا؟ No worries نگران نباشید Thank you in advance پیشاپیش ازت ممنونم Fingers crossed ایشالا It doesn’t matter مهم نیست Sorry, I wasn’t listening ببخشید حواسم نبود Things happen پیش میآد Oh, that. That explains it آها پس قضیه این بود Sorry to bother […]
عبارت «done with» برای گفتن «تمام شد»
To be done with I’m done with my homework تکالیفم تموم شد. ?Are you done with your work کارت تموم شد؟ ?Are you done with that pen کارت با اون خودکار تموم شد؟ Let’s be done with this argument بیا این جر و بحث رو تموم کنیم. We’re almost done with the repairs ما تقریبا […]
اصطلاح «چشاتو درویش کن»
Avert your eyes=Look away from چشاتو درویش کن / برگرداندن نگاه I wish I had power, just power enough to avert my eyes ای کاش قدرت داشتم، فقط آنقدر قدرت داشتم که چشمانم را درویس کنم Sometimes Fate tiptoes discreetly at the margins of our lives, averting her eyes and keeping her distance گاهی […]
اصطلاح «down for the count»
down for the count=Defeated, finished, doomed شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزشهای رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر […]
Friday, 1 November , 2024