واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل)
aptly بطورمناسب، ازروی لیاقت، مستعدانه demonstration نمایش، تظاهرات، نشان دادن deviate منحرف شدن، پرت شدن، انحراف ورزیدن ingredients مواد تشکیل دهنده، اجزاء involuntarily بی اختیار، بدون اراده، بطور غیر ارادی marvel معجزه، اعجاز، تعجب، شگفتی moderate متوسط، معتدل، میانه، متعادل، مناسب motivate تحریک کردن، برانگیختن، تشویق کردن odd عجیب و غریب، غیرعادی، فرد profuse فراوان، […]
واژگان پیشرفته (۱)(تافل)
به جای کلمات زیر میتوان از کلمات سطح پیشرفته استفاده کرد؛ do = perform/commit/conduct think = suppose/presume good = significant/impressive become better = improve important = remarkable/noticeable make clear = clarify not simple = complicated/ perplexed hard = difficult decide = make a decision Very hard = challenging Tired = exhausted Angry = furious Clean […]
جملات زیبای انگلیسی (۷)
“I used to walk into a room full of people and wonder if they liked me. Now I look around and wonder if I like them” “من قبلاً وارد اتاقی پر از مردم می شدم و فکر می کردم که آیا آنها مرا دوست دارند یا خیر. اکنون به اطراف نگاه می کنم و فکر […]
اصطلاح «offer an explanation» به چه معناست؟
offer an explanation=to explain why something was done توضیح یا توجیه درباره کاری که انجام داده ایم/ذکر ادله برای انجام کاری The company hasn’t offered any explanation for its decision to close the factory این شرکت هیچ توضیحی برای تصمیم خود برای تعطیلی کارخانه ارائه نکرده است They refused to offer a proper explanation […]
برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی
مراقب حیوانات باشید Beware of the animals احتیاط Caution خطر مرگ Danger of death دور زدن ممنوع No U – Turn توقف ممنوع No waiting ممنوع Forbidden خیابان یک طرفه One – way street ورود ، راه ورود entrance خروج ، راه خروجی exit ورود آزاد است Free admittance ورود ممنوع admittance forbidden جاده اختصاصی […]
تفاوت later و latter
کلمه later قید است و به معنی تأخر زمانی و “بعدا” “. I’m going out for a bit – I’ll see you later یه مدت کوتاه دارم می رم بیرون. بعدا” می بینمت. two years/three weeks etc later دو سال بعد/سه هفته بعد کلمه latter اسم است و برای رجوع به دومین مورد از […]
اصطلاح «نمی خوام صداتو بشنوم!»
Talk to the hand به حرفات گوش نمیدم ، واسم مهم نیست چی میگی فکت: یک اصطلاح عبارتی اسلنگ/ در معنای تحت الفظی به معنای« با دست صحبت کن»- یعنی نمیخواهم بشنوم اصلا چی میگی! She was fed up with her husband’s constant complaining over her cooking, so she finally said, “Talk to the […]
جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۳)
That’s just a guts feeling این فقط یک احساس درونییه follow your heart ببین دلت چی میگه My heart is heavy دلم گرفته است Don,t bottle up your heart/feeling احساستو قایم نکن..حرف دلتو بزن.. I’m blowing some steam on دارم عقده دلم رو خالی می کنم That’s very truthful of me با […]
اصطلاح !I’m torn
I’m torn دو دلم If you are torn between two or more things, you cannot decide which to choose, and so you feel anxious or troubled اگر بین دو یا چند چیز دو دل هستید، نمی توانید تصمیم بگیرید که کدام را انتخاب کنید و بنابراین احساس اضطراب یا ناراحتی می کنید.
من دیگه گول نمیخورم!
I’m not falling for that again من دیگه گول نمیخورم. She asked for my bank account details. I’m not falling for that one! او مشخصات حساب بانکی من را خواست. من فریبش را نمی خورم! Lend me a fiver and I’ll buy you a drink.Oh no, I’m not falling for that one A storm is […]
Tuesday, 21 January , 2025