تفاوت افعال reduce و lessen
هر دو فعل به معنای کاهش دادن است اما با تفاوت های ریز. synonyms=decrease, lessen, diminish, reduce, abate, dwindle lessen به معنای کمتر شدن؛ کاهش در مورد احساسات و احساس درد– اما تفاوت چندانی برای آن قائل نیستیم و می توان در موارد غیر از احساس درد از آن استفاده کرد. They gave her an […]
چند واژه کاربردی (۸۸)
antecedentپیشین، پیشی، سابق، مقدم، مقدمه، سابقه، (دستور زبان) مرجع ضمیر، دودمان، تبار backdropپرده ی پشت صحنه ی تئاتر historyتاریخ، تاریخچه، سابقه، پیشینه، (پزشکی) بیمارنامه history precedentسابقه داشتن، مقدم بر، مسبوق به سابقه، ماقبل، مقدم، سابقه، نمونه recordنگاشتن، ثبت کردن، ضبط کردن، ضبط شدن ثبت، یادداشت، نگارش، تاریخچه، صورت مذاکرات، صورت جلسه، سابقه، پیشینه، بایگانی، ضبط، […]
واژه Relinquish
Relinquish=abandon=abdicate رها کردن- ترک کردن-کنار گذاشتن he doesn’t intend to relinquish the power او قصد ندارد قدرت را رها کند by signing this you relinquish your rights of ownership با امضای این، از حقوق مالکیت خود چشم پوشی می کنید !Unfortunately, you may have to relinquish some managerial control in exchange for their money متأسفانه، […]
پسوندهای کنشگر انگلیسی کدامند؟
پسوند هایی که واژه ها را تبدیل به کننده کار می کند و پسوندهای اسم فاعل می سازد: به مثال های زیر توجه کنید: Teach(er)…………………..Teacher Act(or)………………………..Actor Engine(eer)……………..…Engineer Art(ist)………………………..Artist Train(ee)……………………..Trainee
مکالمه شماره (۱۰)
Gas price MIKE: “Hey Ben, have you seen the price of gas lately?” BEN: “Yeah Mike. It’s really high. That’s why I’ve been riding the bus to work”MIKE: “I wish I could ride the bus, but I would have to take three buses to get to work BEN: “Three?”MIKE: “Yeah. It would take me twice […]
?wear or put on
wear به معنی به تن داشتن است، یعنی لباسی که هم اکنون به تن دارید to Wear = be dressed in She was wearing a new coat او کت نو پوشیده بود ?Do I have to wear a tie آیا باید کراوات بپوشم [بزنم]؟ to wear a hat/glasses/sunglasses کلاه گذاشتن/عینک/عینک آفتابی زدن He wore glasses […]
!I adore you
I adore youتو رو میپرستم You mean so much to meخیلی برام ارزش داری I’m in love with youمن عاشق تو ام You’re my angelتو فرشته منی You’re my princessتو شاهزاده منی You’re incredibleتو محشری You’re my babyتو عزیز منی You’re my kingتو پادشاه منی We’re perfect for each otherما برای هم دیگه عالی هستیم […]
دایی و خاله- عمو و عمه
دایی و خاله on my mother’s side عمو و عمه on my father’s side من ۳ تا عمو دارم. I have 3 uncles on my father‘s side من ۲ تا دایی دارم. I have 2 uncles on my mother‘s side
واژه Dedicate
dedicate تقدیم کردن/وقت کردن pari has dedicated her life to animals پری زندگیش را وقف حیوانات کرده است I dedicate this flower to you این گل را تقدیم تو می کنم
دو اصطلاح I’m into you &I’m onto you
تفاوت دو اصطلاح I’m into you &I’m onto you I’m into you بهت علاقه دارم، دوست دارم I’m into football من به فوتبال علاقه دارم I’m into cars من به ماشین ها علاقه دارم I’m onto you=I’m aware of you می دونم یه کار بدی انجام دادی /حواسم بهت هست، پاییدن کسی I’m about to […]
Friday, 1 November , 2024