rarer than hens’ teeth
rarer than hens’ teeth کمیاب و نادر/ به طور استثنائی نادر Incredibly scarce or rare; extremely difficult or impossible to find Support for the president is rarer than hens’ teeth in this part of the country
اصطلاح غافلگیر شدن
you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد
گرامر …I was about to
برای به کار بردن ترکیب پرکاربرد در شُرف انجام کاری بودن/ داشتم فلان کارو می کردم/ داشتم می رفتم/ داشتم نگاه می کردم و … باید از این ترکیب استفاده کنید: این جالت بیانگر زمان آینده در گذشته است اما به معنی زمان گذشته ی استمراری نیست. I was about to I was about to […]
!Don’t be sarcastic
I’d like to make a doctor’s appointment یک وقت دکتر می خواهم !Don’t be sarcastic تیکه ننداز I need some space نیاز دارم تنها باشم
اصطلاح “to split hairs”
to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده میشود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت میکند. مثالها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]
!Don’t get mushy
Don’t get mushy احساساتی نشو If you describe someone or something as mushy, you mean that they are very sentimental “Don’t get mushy” is an idiomatic expression used to tell someone not to become overly sentimental or emotional یک عبارت اصطلاحی است که برای اینکه به کسی بگوییم بیش از حد احساساتی یا عاطفی نشوید […]
۱۰ روش بیان سلام و خداحافظی!
Helloسلام Hiسلام Hey(غیررسمی) سلام Hi thereسلام Howdy(غیررسمی) سلام Byeخداحافظ Bye-byeخداحافظ See you later(غیررسمی) میبینمت Take careمراقب خودت باش. Have a good time.اوقات خوشی داشته باشی.
عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار
Frequentlyاغلب Generallyعموما Hardly everخیلی بندرت Hourlyساعتی Many timesبدفعات Monthlyماهیانه Most timesاکثر اوقات Nearly alwaysتقریبا همیشه Neverهرگز Normallyبطور طبیعی Not oftenنه زیاد Occasionallyبندرت
he is so trust worthy
he is so trust worthy او خیلی قابل اعتماد است you can count on him می تونی روی او حساب کنی
اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر
Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده
Friday, 1 November , 2024