بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 26 از 75 - الفبای زبان
اصطلاح «That doesn’t count» 08 آذر 1402

اصطلاح «That doesn’t count»

That doesn’t count اون حساب نیست. اون قبول نیست. کافی نیست. (اون عملی که انجام دادی) به درد نمیخوره، جبران نمی‌کنه.   That course does not count towards your degree این درس جزو واحدهای ضروری برای گرفتن مدرکت به حساب نمیاد. “اون قبول نیست”  I did five pushups today + That doesn’t count! You need […]

اصطلاح «On fire» 07 آذر 1402

اصطلاح «On fire»

on fire=to be doing something really well منظور از این اصطلاح این است که کسی عملکرد بسیار خوبی دارد/یا احساسات شدیدی را تجربه می کند Our pitcher was on fire in the last inning. He struck out three batters in a row Did you hear the guitarist in the last song? He was on fire! […]

برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی 06 آذر 1402

برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی

مراقب حیوانات باشید  Beware of the animals احتیاط  Caution خطر مرگ Danger of death دور زدن ممنوع No U – Turn توقف ممنوع No waiting ممنوع Forbidden خیابان یک طرفه One – way street ورود ، راه ورود entrance خروج ، راه خروجی exit ورود آزاد است Free admittance ورود ممنوع admittance forbidden جاده اختصاصی […]

اصطلاح «با دیوار که حرف نمیزنم!» 04 آذر 1402

اصطلاح «با دیوار که حرف نمیزنم!»

?Am I talking to a brick wall با دیوار که حرف نمیزنم! ?Are you going my way مسیرت به مسیر من میخوره؟ ?Are you looking for trouble دنبال شر میگردی؟

یک اصطلاح برای بیان «غافلگیرم کردی» 29 آبان 1402

یک اصطلاح برای بیان «غافلگیرم کردی»

caught off guard=to surprise someone غافلگیرم کردی   Charm the audience and catch them off guard   تماشاگران را مجذوب خود کنید و آنها را غافلگیر کنید   The securities analyst was caught off guard by that financial report   تحلیلگر اوراق بهادار با آن گزارش مالی غافلگیر شد   

دو اصطلاح  push your luck& Just my luck 17 آبان 1402

دو اصطلاح push your luck& Just my luck

Just my luck بخشکی شانسس/ گند بزنن به شانس ما Just my luck, they’d sold out by the time I got there ایی بخشکی شانسسس! اونا همه رو فروخته بودن وقتی ک من رسیدم اونجا دیگ! The last ticket was sold a minute before I got there just my luck آخرین بلیط یک دقیقه قبل […]

تا دم در بدرقه تون میکنم +چند اصطلاح دیگر 17 آبان 1402

تا دم در بدرقه تون میکنم +چند اصطلاح دیگر

Help yourself از خودتون پذیرایی کنید Make yourself at home اینجارو منزل خودتون بدونید Do this more often بیشتر از این کارا بکنید We would like to see more of you دوست داریم شمارو بیشتر ببینیم I’ll see you to the door تا دم در بدرقه تون میکنم

حروف اختصار (۲) 17 آبان 1402

حروف اختصار (۲)

IQ = Intelligence Quotient بهره هوشی – ضريب هوشی PhD = Doctor of philosophy درجه دكتری ISO = International Organization for Standardization ايزو – سازمان جهانی استاندارد. ICU = Intensive Care Unit بخش مراقبت های ويژه. ISBN = International Standard Book Number شماره استاندارد بين المللی كتاب. OPEC = Organization of Petroleum Exporting Countries اوپك- […]

 پارسال دوست، امسال آشنا+ چند اصطلاح دیگر 16 آبان 1402

 پارسال دوست، امسال آشنا+ چند اصطلاح دیگر

Long time no see  پارسال دوست، امسال آشنا This name rings a bell  این اسم برام آشناست He is my distant acquaintance از آشناهای دور من است. I made his acquaintance at a party  من در یک مهمانی با او آشنا شدم. I have a nodding acquaintance with him در حد سلام علیک با او […]

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲) 15 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲)

My way or the high way یا هر چی من میگم یا هیچی   To pop the question خواستگاری کردن She is tight-lipped ذهنش قرص است (راز دارهِ) He always tried to blacken my name او همیشه تلاش می کنه “اعتبار” من وخراب کنه