Living hand to mouth

synonyms= live for the day=insecure=unsettled


درآمد بخور نمیر/ آب باریکه

My father earned very little and there were four kids, so we lived hand to mouth


پدرم خیلی کم درآمد داشت و چهار بچه بود، بنابراین درآمد بخور نمیر داشتیم (زندگی کردیم).