عبارتهایی با واژه Dead wall/ Dead به چه معناست؟
واژه dead اگر قبل از صفت بیاد به معنی absolutely و دقیقا می باشد : Dead right:دقیقا درست Dead shot :کسی که هدفش را دقیق میزند Dead color: رنگ مات Dead sound: صدای گرفته و سنگین که طنین ندارد Dead wall:دیوار بدون پنجره Deadpan: چهره بی احساس Dead certainty: مطلب کاملا اطمینان بخش Dead end: […]
چند واژه انکلیسی برای “اخراج کردن/تبعید کردن”
Exile تبعید کردن Expel اخراج کردن Oust برکنار کردن Remove حذف کردن Dismiss برکنار کردن
فعل عبارتی Bear on به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) bear on به معنای “نفوذ کردن، تاثیر گذاشتن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Influence, affect The judge’s character may well bear on the final decision شخصیت قاضی ممکن است روی رای نهایی تاثیر بگذارد
چند عبارت با Fit
Fit for مناسب برای چیزی یا کسی Fit with هماهنگ یا سازگار با چیزی Fit in جا شدن، هماهنگ شدن با محیط یا گروه Fit into جا شدن، هماهنگ شدن در چیزی یا تطبیق یافتن با چیزی Fit to نصب یا قرار دادن چیزی در جایی
چند واژه و عبارت مهم/Align with به چه معناست؟
Related to ارتباط برقرار کردن با… Associated with هم ذات پنداری با یک شخصیت Sympathize with همدردی کردن با شخصی Connect with پیوند برقرار کردن با … Align with همسو شدن با…
Foodie به چه معناست؟
foodie اهل غذا ، شکمو، کسی که به امور تهیه و پخت و صرف خوراک خوب به ویژه در رستوران ها علاقه ی خاص دارد
یک جایگزین خوب برای ” Very”
به جای thank you very much میتوانیم از عبارت Big timeاستفاده کنیم. مثالها: !Thank you big time خیلی ممنونم !I owe you big time خیلی بهت مدیونم
چند عبارت کاربردی/ drop by drop
Bit by bit به تدریج و کم کم Drop by drop قطره به قطره One by one یکی یکی Inch by inch خرد خرد Step by step قدم به قدم
ساختار پرکاربرد “تا کی؟”
?How late ate you open تا کی باز هستید؟ How late does it go? کی (چه زمانی) میره؟ How late can I call you? تا کی می تونم بهت زنگ بزنم؟
قسمت های مختلف دست به انگلیسی
Thumb شست Index finger انگشت اشاره Middle finger انگشت وسط Ring finger انگشت حلقه Little finger انگشت کوچک Palm کف دست Wrist مچ دست Knuckle بند انگشت Fingernail ناخن انگشت
۲ عبارت مهم/ انتقاد یک طرفه و اش تمساح به انگلیسی
فعل عبارتی (phrasal verb) dish out به معنای “انتقاد یکطرفه” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Criticise, when you can’t take criticism in return He dishes it out, but gets all hurt when anyone responds او از این مساله انتقاد می کند، اما وقتی کسی جوابش را میدهد، ناراحت میشود. Crocodile tears اشک […]
Sunday, 22 December , 2024