انواع افعال برای تمام شدن در انگلیسی
تمام شدن چیزهای مصرفی مثل قهوه در فنجان، کاغذ دفتر ،آب یا چایی در لیوان، مواد غذایی و … I ‘m out of coffee. قهوه م تمام شد I ‘m out of tea.چایی م تمام شد I ‘m out of paper. کاغذم تمام شد تمام شدن زمان چیزی که در یک بازه زمانی اتفاق […]
واژگان کاربردی (۱۰۵)
math-ریاضیات measurements-واحد اندازه گیری -meter – متر, centimeter – سانتیمتر, kilogram – کیلوگرم, half – نصف, circle – دایره, square – مربع temperature – دما, date – تاریخ, weight – وزن, edge – لبه, corner – گوشه
رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱)
adviser مشاور apprentice کارآموز chief executive مدیر عامل اجرایی executive مدیر PA دستیار شخصی operator اپراتور clerk منشی officer افسر managing director مدیرعامل acting بازیگری
درباره «Be about to»
Be about to برای صحبت در مورد آینده بسیار نزدیک استفاده میشود. برای مثال، تصور کنید آماده شدید و کلیدتون دستتونه؛ اگه کسی ازتون بپرسه «داری چیکار میکنی؟»، باید بگید: I am about to leave the house من در شرف ترک کردن خانه هستم یعنی هنوز خانهام اما کمی بعد میروم. به مثالها دقت کنید: […]
عبارات جایگزین برای گفتن Me too
Friendly Ways to Say Me Too راه های دوستانه برای گفتن Me too Same here Likewise Count me in I agree We’re on the same page You took the words right out of my mouth That makes two of us Ditto We’re in the same boat I feel the same way
افعال ترکیبی(۳)
wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام کردن، پایان water down رقیق کردن mark down تخفیف دادن، پایین آوردن قیمت چیزی
افعال ترکیبی(۲)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن
کاربرد «really» در زبان انگلیسی
کاربرد “really” در زبان انگلیسی به عنوان قید متداول است. این کلمه در جملات انگلیسی معمولا قبل از صفت یا قید قرار می گیرد. این کلمه در زبان انگلیسی در دو معنای” زیاد و یا واقعا” مورد استفاده قرار می گیرد. در این پست به بررسی کاربرد این واژه در زبان انگلیسی و گرامر کاربردی […]
تفاوت بین log in و log on
از فعل log on زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم درباره وصل شدن به یک سرور یا پیوستن به یک چت روم یا سایت بازی صحبت کنیم: Matt tried to log on to the company’s network, but couldn’t connect for some reasons After logging on, I accessed the shared files from the client از فعل […]
۷ واژه ی کاربردی با free
۷ واژه ی کاربردی با free Freedom آزادی Free enterprise اقتصاد آزاد، کسب و کار آزاد، رقابت آزاد درسیستم سرمایه داری Free handed سخاوتمند، دست و دل باز Free port بندر آزاد Freethinker آزاد اندیش Freeman آزاده Free university دانشگاه آزاد
فعل «to predict»
پیش بینی کردن to predict It’s difficult to predict that مثال: پیش بینی کردنش مشکله. Newspapers predicted that the president would be re-elected روزنامه ها پیش بینی کردند که رئیس جمهور دوباره انتخاب خواهد شد. It’s difficult to predict the long-term effect of this decision مشکله که بشه نتایج بلند مدت این تصمیم رو پیش […]
Thursday, 23 January , 2025