اصطلاح «مهمون من باش» به انگلیسی
My treat مهمون من باش من حساب میکنم When we say something is “my treat,” it means we are offering to pay for something for example, when we pay for a friend’s meal in a restaurant Put your money away this is my treat پول خود را کنار بگذارید مهمان من هستید. Let’s go […]
چند اصطلاح فوق ضروری
light the cigarette برای روشن کردن سیگار extinguish the cigarette برای خاموش کردن سیگار ?what is in it for me چی گیر من میاد؟ ?what is the heck این دیگه چه کوفتیه؟ My patience came to an end حوصله ام سر رفت My patience is coming to an end حوصله ام داره سر میره ?what […]
چند اصطلاح درباره خرید کردن (۱۰)
It cost a fortuneIt cost an arm and a leg(با ارزش بودن، ارزش خریدن رو داشتن) That’s a rip-off(تیغ زدن کسی،دزدی، کلاهبرداری کردن با قیمت بالا) I can’t afford it(توان خریدن ش رو ندارم) That’s a bit pricy/pricey(یه خورده گرانه) That’s quite reasonable(کاملا منطقیه) It’s 20% off(بیست درصد تخفیف داره) That’s a good deal(معامله خوبیه) […]
چند اصطلاح فنی برای سخت و آسان
Easy It’s a piece of cakeIt’s a cinchIt’s a breezeAnyone can do itThere’s nothing to it Difficult It’s hardIt’s a bit trickyIt’s really tough It’s not a walk in the parkIt’s very demanding
چند جمله برای مکالمه روزمره
Come clean: راستشو بگو How so?!: چطور مگه؟ Cheer up!: خوشحال باش My treat!: مهمون من Chill out!: آروم باش You bet!: بله/البته/شک نداشته باش So long: به امید دیدار Peace out!: بدرود!وقت رفتنه
اصطلاحات در مورد خوابیدن
nap / take a napچرت زدن ، برای مدت کوتاهی خوابیدن، خواب میانه روز go to sleep/fall asleep خوابیدن ، به خواب رفتن stay up late تا دیروقت بیدار بودن ، دیرتر از حالت معمول خوابیدن oversleepبیشتر از حد خوابیدن heavy sleeper کسی که خواب عمیق یا سنگینی دارد light sleeper کسی که خواب سبکی […]
اصطلاحات ضروری (۶۵)
(be) accus toعادت داشتن به good atخوب بودن در acquainted toآشنا با adequate forمناسب برای afraid ofترسیده از ashamed ofخجالت زده از attentive toمتوجه به bored withخسته از capable ofتوانا درcomposed ofمتشکل از coverd with پوشیده از envious ofحسود به excited aboutهیجان زده از far fromدور از fond ofعلاقمند به frightened ofترسیده از happy aboutخوشحال […]
چند اصطلاح کاربردی (۶۴)
it’s a long storyقضیه اش مفصله he gave up smokingسیگار را ترک کرد he took offenceبهش برخورد he broke his wordزد زیر قولش I’m upset with youازت دلخورم can’t you take a joke??شوخی سرت نمیشه? he really fancies himself خیلی از خود متشکره
اصطلاح !Do not doubt
.because you asked for a blessing for someone other than yourself; It will come for you too !Do not doubt چون برایِ غیرِ خودت نعمت خواستی؛ برایِ تو هم خواهد آمد.شک نکن
اصطلاح کاربردی در مورد ساعت
My watch is 5 minutes slow ساعتم ۵ دقیقه عقب هست. My watch is 5 minutes fast ساعتم ۵ دقیقه جلو هست. My watch has stopped ساعتم خوابیده (کار نمیکنه). He looked at/glanced at/consulted his watch او به ساعتش نگاه کرد. I don’t like to wear a watchدوست ندارم ساعت دستم ببندم
اصطلاحات عامیانه و کاربردی (۶۳)
Come again دوباره بگو Hang in there.تحمل کن Hit the sack. بخواب As you wish هر جور مایلی At your service در خدمتم For my sake بخاطر من Please for my sake بخاطر من لطفا Your wish is my commandامر ، امر شماست Your heart was in the right placeتو آدم خوش قلبی بودی I […]
Monday, 23 December , 2024